من که دلال مواد مخدر نیستم پس چه نیازی به حریم خصوصی دارم؟
چرا ما به بلاک چین و رمز ارزهای مبتنی بر حریم خصوصی نیاز داریم؟ آیا چیزی برای پنهان کردن داریم؟ ایده حریم خصوصی در میان موضوعاتی قرار دارد که همواره بحثهای زیادی را در جوامع مختلف به دنبال داشته است. از طرفی عده زیادی سعی دارند با استفاده از ابزارهای مختلف بهترین شرایط ممکن را از نظر داشتن حریم خصوصی برای عموم مردم به وجود آورند و از طرفی دیگر، شرکتهای بزرگ همیشه سعی داشتهاند از اطلاعات شخصی کاربران برای اهداف خود استفاده کنند. رمز ارزها نیز در میان فناوریهایی قرار دارند که به منظور حفظ حریم خصوصی کاربران در تراکنشهای مالی طراحی شدهاند.
در این مطلب، ملتم دمیرورز ( Meltem Demirors)، مدیر ارشد استراتژی در شرکت مدیریت سرمایه دیجیتال CoinShares به تحلیل ضرورت ارتقای حریم خصوصی از طریق فناوری هایی مانند بلاک چین و رمز ارزها میپردازد.
در ابتدا میخواهیم نگاهی به ایده پانوپتیکون (Panopticon ، طراحی بهینه زندانها به منظور ایجاد ترس) از جرمی بنتام (Jeremy Bentham) داشته باشیم.
“… شیوه ای جدید برای به دست آوردن قدرت برای غلبه بر اذهان دیگران” – جرمی بنتام، ۱۷۹۸
پانوپتیکون نوعی از معماری مخصوص زندانها بود که برای اولین بار در سال ۱۷۹۸ در نوشتههای معروف جرمی بنتام مطرح شد. معماری پانوپتیکون به دو منظور طراحی شده است: برای اینکه زندانیها همیشه فکر کنند که هیچ راه فراری از نظارت زندانبانان وجود ندارد و هرگز نمیتوانند بفهمند که چه کسی و چه زمانی آنها را زیر نظر گرفته است. از سوی دیگر، نگهبانان میتوانند هر زمان که بخواهند زندانیان را کنترل کنند، و از طریق حس ترسی که دائما در بین زندانیان به وجود می آورند آنها را خلع سلاح میکنند.
بنتام به این نتیجه رسید که به منظور کارآمد ساختن پانوپتیکون باید از ایده عدم تعادل در آن استفاده کند و در واقع این ویژگی را در تمام جنبههای طراحی خود رعایت کرد. طبق نوشته بنتام، از ایده پانوپتیکون میتوان برای زندان، بیمارستان، تیمارستان و مهمتر از همه برای مدارس استفاده کرد، چرا که همه آنها ابزارهایی قدرتمند در شکلگیری شرایط اجتماعی و روانی هستند.
ایده به دست آوردن قدرت از طریق کنترل اذهان، بخش زیادی از تاریخ بشریت را به خود اختصاص داده است و در زمان های ظهور رژیمهای استبدادی گرفته تا شکست نهایی آنها به دست انقلابیون دچار پستی و بلندی های زیادی شده است.
گذری مختصر بر داستان ویران شهر یا دیستوپیا (Dystopia)
آیا شرکت کردن در کنفرانسهای کریپتو شما را به این باور رسانده است که آینده ما چیزی جز یک آرمانشهر زیبا نخواهد بود، به همراه توکنهایی که تنها روند صعودی دارند و محصولات غیرمتمرکزی که وام گرفتن را به اندازه ارسال میلیونها اتریوم به عنوان وثیقه آسان میکنند؟
بگذارید در مورد آیندهای حرف بزنیم که کمی تیره و تارتر است. شاید منظور همان دیستوپیا یا ویران شهر باشد. به عقیده من، یکی از بهترین راهها برای فهمیدن زمان حال تصور آینده است و چه راه بهتری از خواندن داستانهای تخیلی برای سفر در زمان سراغ داریم؟
آلدوس هاکسلی (Aldus Huxley) در سال ۱۹۳۳ رمان Brave New World را به رشته تحریر درآورد. در این رمان، معجزه علم و فناوری باعث شده است که همه خوشحال و راضی باشند و از سوما (soma)، دارویی که توسط دولت توزیع میشود، استفاده میکنند. زمانی که هاکسلی این کتاب را مینوشت، بیشتر بحثها در مورد این بود که انسان به چه شیوهای میتواند مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حل کند و به سمت “دوره آرمانشهر” حرکت کند. به یاد داشته باشید که در این برهه از تاریخ، شرکت فورد باعث محبوبیت تولیدات صنعتی شده بود (فورد در این کتاب یک نیمهخدا است) و با اوج گرفتن تولید انبوه محصولات باکیفیت، توجه به مصرفکنندگان نیز در حال اوج گرفتن بود. کتاب هاکسلی از بسیاری از جهات با ایده آرمانشهر که به عقیده او ویژگی های تاریک آن ما را به بیراهه خواهند برد، مخالف بود.
ده سال بعد و پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، جورج اورول (George Orwell) رمان ۱۹۸۴ را منتشر کرد که جهان آینده را بسیار ترسناکتر و هولناکتر از کتاب هاکسلی ترسیم میکرد. اورول که ظهور رایش سوم و وحشیگری جنگ صنعتی را به چشم دیده بود، بدون شک از تجربیات متفاوتی نسبت به هاکسلی الهام گرفته بود. نیروهای متفقین (انگلیس، آمریکا، فرانسه، روسیه و..) سعی داشتند جهان را به “مناطق نفوذ” خود تبدیل کنند و روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی جدیدی را در آفریقا، خاورمیانه و آسیا به وجود آورند. این کار به منظور شکلگیری نوعی جدید از استعمار جهانی بر اساس بدهی و اعتبار صورت میگرفت.
از آن زمان، رمانهای بسیار زیادی با موضوعات مشابه نوشته شدهاند و احتمالا تاکنون چند مورد از آنها را خواندهاید. چیزی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که ایده کنترل در این دو کتاب بسیار متفاوت است. هردوی آنها مبتنی بر کنترل روانی گسترده و شرطی کردن هستند، اما به اشکال مختلف صورت میگیرند.
جهان هاکسلی ناشی از بی تفاوتی و فقدان احساسات و جهان اورول دستمایه ترس و وحشت بود.
جهان هاکسلی مملو از لذت است و از مفهوم شیرین سوما (Soma) و همچنین جستجوی لذتگرایی نشات گرفته است. جهان اورول حاکی از درد و رنج کشیدن آدمی یا به عبارت بهتر ” فشار همیشگی چکمه های استبداد بر پیکر انسانیت” است.
و از همه مهمتر، جهان هاکسلی را اطلاعات بیمصرف دربر گرفته است و در آن هیچکس به حقایق، مخصوصا حقایق ناخوشایند اهمیتی نمیدهد. در جهان اورول، اطلاعات محدود و کنترلشده است.
“بی تفاوتی” و “ترس” را میتوان در جای خود به عنوان ابزاری برای سرکوب مورد استفاده قرار داد. اگر میخواهیم بدانیم که چه سرنوشتی در انتظارمان است باید بفهمیم که چگونه از این دو ابزار علیه ما استفاده میشود.
یک موضوع قابل توجه در میان تمامی رمانهای مذکور این است که کسانی که مخالف کنترل شدن یا هنجارهای اجتماعی باشند، متهم میشوند به اینکه چیزی برای پنهان کردن دارند. این ایده در جهان امروزی بیشتر رنگ واقعیت به خود گرفته است، چرا که جهان در حال تقسیم شدن به دو گروه است: آنهایی که به حریم خصوصی اهمیت میدهند و آنهایی که باور دارند حریم خصوصی هیچ ارزشی فراتر از ترویج جرم یا فعالیتهای غیرقانونی ندارد.
سیاست های حریم خصوصی
وقتی در توییتر درمورد نیاز به داشتن حریم خصوصی صحبت میکنم، چنین پاسخهایی را دریافت میکنم:
“من را یاد زمانی میاندازد که قاچاقچی مواد مخدر بودم. دور و زمانه خوبی بود!”
“خدای من… مگه در اوقات فراغت خود چه کاری انجام میدهید؟”
هرگاه که مکالمهای در مورد حریم خصوصی شکل میگیرد، سوال اجتنابناپذیر این است که “چرا به حریم خصوصی نیاز داریم؟”
بگذارید به صورت مختصر در مورد این موضوع حرف بزنیم که چرا باید در تمامی امور روزمره خود به صورت پیشفرض از حریم خصوصی برخوردار باشیم.
یک مثال ساده را با هم در نظر بگیریم. فرض کنید که سه گزینه حریم خصوصی در یک اپلیکیشن وجود دارد. مردم از شیوههای مختلفی استفاده میکنند. در طول زمان، تمامی گزینهها به سه مورد A، B و C ختم میشوند.
A – با یک رابط ساده سر و کار دارید که مهمترین مسائل حریم خصوصی را با زبانی ساده در اختیار شما قرار میدهد و برای هر عملِ مورد نظر دو گزینه در اختیار دارید: “موافق هستم” یا “موافق نیستم.”
B – یک لینک برای مطالعه سیاستهای حریم خصوصی و همچنین گزینه “موافق هستم” به شما داده میشود.
C – هیچ اطلاعات واضحی در مورد حریم خصوصی به شما داده نمیشود، اما لینک آن در پایین صفحه وب وجود دارد.
اکنون به نظر میرسد که گزینه B در طی زمان بیش از بقیه استفاده میشود و به همین خاطر است که B مورد بحث قرار میگیرد، آموزش داده میشود، تنظیم و استاندارد میشود، نرمافزارهای مختلف بر اساس آن به وجود میآیند، کاربران به آن عادت میکنند و بنابراین به یک “استاندارد” تبدیل میشود. این فرآیند به همین شیوه ادامه مییابد و اگرچه ممکن است گاهی اوقات با شیوههایی جدید روبرو شویم، اما B برای تمامی سلایق و ذائقهها همچنان به عنوان یک “استاندارد” باقی میماند.
بگذارید فرض کنیم که تا سال n، جهان به شدت عوض شده است و گروهی از مردم به این نتیجه رسیدهاند که B مطابق با علایق آنها نیست و به جای آن گزینه D را مطرح میکنند که برای آنها مفیدتر است. به انرژی بسیار زیادی نیاز است تا ۱) بد بودن B ثابت شود و ۲) بهتر بودن D اثبات و به عنوان استاندارد جدید همهگیر شود.
این “انرژی” شامل بازاریابی، روابط عمومی، قانونگذاری، اعمال قانون و انواع دیگر فعالیتهای اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی است که در میان آنها میتوان به کارهای قابل قبول یا غیرقابل قبول مانند رشوه، تبانی یا حتی انقلاب مستقیم اشاره کرد.
سیستمهای اجتماعی و اقتصادی بدون شک بسیار پیچیدهتر هستند. نکته مورد نظر این است که سیستمهای بزرگتری که در طول زمان توسعه مییابند، بر اساس سیستمها و دانش به دست آمده از گذشته ساخته میشوند. بنابراین، روشهای احتمالی برای آینده بر اساس روشها و منطق تصمیمات امروزی به وجود میآیند.
فرض کنید که در حال حاضر چندان به حریم خصوصی خود فکر نمیکنید و این موضوع تاثیر ملموسی بر زندگی شما ندارد. بنابراین گزینه B مناسب به نظر میرسد. شاید حتی به فکر توجیه یا حمایت از B نیز باشید و چیزهایی از این قبیل توییت کنید (یک نفر این جمله را به من گفت و این موضوع من را بسیار ناراحت میکند، چرا که به احتمال زیاد واقعا به آن باور دارد):
“چرا باید حریم خصوصی را جزو حقوق بشر به حساب بیاوریم؟ احساس میکنم جهان بدون حریم خصوصی جای بهتری میشد.”
و البته چنین پاسخی نیز دریافت خواهید کرد:
“شما واقعا حق دارید، حریم خصوصی خیلی چیز بدی است! پس لطفا این اطلاعات را در توییتر پست کنید:
- اطلاعات بانکی، شامل رمز عبور
- آدرس و موقعیت تمامی اشیاء گرانبهاء خانه. همچنین بنویسید که چه زمانی بیرون از خانه خواهید بود.
- دادههای پزشکی
- لیست تماسها
- تصاویر برهنه از خود و خانوادهتان”
اما ممکن است در آینده شاهد تغییر شرایط زندگی خود باشید و به این نتیجه برسید که B در واقع فاصله زیادی با بهترین گزینه ممکن دارد و شاید حتی به شما آسیب هم برساند.
اما با توجه به موضع قبلیتان اگر ناگهان سعی کنید از حریم خصوصی خود محافظت کنید، شما را به اینکه حتما چیز بدی برای پنهان کردن دارید متهم میکنند! شما نیز در به وجود آمدن وضع موجود دست داشتهاید، چه از طریق همگام شدن با شرایط یا بیتفاوت بودن نسبت به آن. بنابراین، اکنون با پیامدهای آن زندگی میکنید، مگر اینکه عدهای دیگر با قدرت، نیرو یا انرژی کافی وجود داشته باشند و بتوانند قوانین را دوباره تغییر دهند.
اگر امروز به حریم خصوصی خود اهمیت ندهیم و مکانیزمهای مشخصی را برای محافظت و ارتقاء حریم خصوصی از طریق فناوری به کار نگیریم، آینده را به گونهای رقم خواهیم زد که حریم خصوصی در آن هیچ ارزشی ندارد و نمیتوان از آن محافظت کرد یا آن را ارتقاء داد.
نگاهی به سایبرپانکها
نمیتوان بدون در نظر گرفتن سایبرپانکها (Cyberpunks) در مورد مسئله حریم خصوصی صحبت کرد. سایبرپانک به شخصی اطلاق میشود که حامی و مبلغ استفاده از رمزنگاری و فناوریهای ارتقاءدهنده حریم خصوصی به منظور ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی است. زمانی که اینترنت به ابزاری تجاری تبدیل شد و جهان نیز در حال همگام شدن با استانداردهای جدید بود، گروهی از فعالین نگرانی خود را در مورد مسیر پیش رو ابراز کردند. دولت ایالات متحده نرمافزار رمزنگاری را به عنوان یک “سلاح” در نظر میگرفت و اجازه فروش یا استفاده از آن به عنوان ابزاری تجاری را نمیداد.
این گروه در پاسخ به دولت آمریکا لیستی از ایمیلهای مختلف را گردآوری کردند و یکی از بنیانگذاران، بیانیه سایبرپانک (Cyberpunk Manifesto) را انتشار داد که هدف از گردآوری لیست مذکور را توضیح میدهد.
اگر انتظار داریم حریم خصوصی داشته باشیم، باید از آن دفاع کنیم. باید دور هم جمع شده و سیستمهایی را به وجود آوریم که تراکنشهای ناشناس را ممکن میسازند. مردم برای قرنهاست که از طریق پچپچ، تاریکی، پاکتنامه، درهای بسته، دست دادنهای مخفیانه و خبررسان از حریم خصوصی خود محافظت کردهاند. فناوریهای گذشته نمیتوانستند حریم خصوصی چندانی را فراهم آورند، اما فناوری الکترونیک کاملا از پس آن برمیآید.ما سایبرپانکها قصد داریم چنین سیستمهای ناشناسی را به وجود آوریم. ما با استفاده از رمزنگاری، سیستمهای ارسال ایمیل به صورت ناشناس، امضاء دیجیتالی و پول الکترونیک، از حریم خصوصی خود محافظت خواهیم کرد.
ایدههای مطرحشده توسط سایبرپانکها به هیچ عنوان جدید نبودند، چرا که انقلابهای زیادی در طول تاریخ از کارهای نویسندگان، هنرمندان یا فیلسوفان ناشناس یا دارای نام مستعار الهام گرفتهاند. سایبرپانکها به ارتباط میان فناوری و حریم خصوصی رسمیت دادند و به شیوهای موثر از کاربران، آموزش، رسانه، ادبیات، هنر، راههای قانونی (عده زیادی از دولت ایالات متحده شکایت کردند و پیروز شدند)، خرابکاری (هک، درز اطلاعات)، نارضایتی سیاسی و ابزارهای دیگر برای رسیدن به هدف خود استفاده کردند.
سایبرپانکها به عنوان کسانی که ” کد مینویسند” مشهور شدند، اما اکنون حوزه فعالیت های آنها بسیار فراتر از نوشتن و توسعه نرمافزار رفته است. آنها به صورت شخصی نیز فعالیت میکنند و مسئولیت مقابله با تهدیدات پیشآمده برای حریم خصوصی را به هر شیوه ممکن بر عهده میگیرند.
ما نیز به عنوان کاربران رمز ارز و اشکال دیگر رمزنگاری در زمینههای ارتباطی و رایانشی، به گونهای در فعالیتهای سایبرپانکی دست داریم. ما نیز قصد داریم اثبات کنیم که این نمونههای اولیه دارای ارزش هستند و به صورت مستقیم در روند تحول آنها شرکت داریم تا در مقیاسی گسترده مفید واقع شوند. این آزمایشات میتوانند در روند تکامل فناوری های ارتقا دهنده ی حریم خصوصی مهم و حیاتی باشند و تنها برای اقلیتی خاص طراحی نشدهاند.
حریم خصوصی در آینده نیز همانند گذشته میتواند خط میان زندگی و مرگ را برای افراد، خانوادههای آنان و همچنین گروههای اجتماعی تعریف کند.
حریم خصوصی در جهان امروز یک توهم است
سال ۲۰۱۳ و زمانی که ادوارد اسنودن (Edward Snowden)، پیمانکار دولتی و کارمند آژانس امنیت ملی یا NSA، هزاران مدرک فوقمحرمانه را در مورد برنامههای نظارت جهانی دولتها و پرداخت پول به شرکتهای خصوصی برای دسترسی به ایمیلها، اسناد، یادداشتها و اطلاعات خصوصی شهروندان منتشر کرد، جهان با آیندهای شبیه به کتاب جورج اورول روبرو شد. پیش از این افشای سایبرپانکی اسنودن، گسترش شنود بر اطلاعات خصوصی شهروندان در سطح جهانی توسط ایالات متحده و کشورهای اروپایی، مورد توجه عموم مردم قرار نگرفته بود.
زمانی که اصطلاح “کاپیتالیزم نظارت” را به کار میبریم، دقیقا چه منظوری داریم؟ این اصطلاح در واقع به شکلی جدید از کاپیتالیزم اشاره میکند که بر کالاسازی دادههای رفتاری و تجربی تمرکز دارد. این راهکار در ابتدا توسط گوگل و سپس فیسبوک و اکنون تقریبا توسط تمامی شرکتهای فناوری به کار گرفته میشود.
گسترش اینترنت و گذر زندگی اجتماعی، تجارت، ارتباط و تجربیات آدمی از فضای فیزیکی به فضای دیجیتال، کار نظارت را برای دولتها بسیار چالشبرانگیزتر کرده است و شرکتها نیز باید بیشتر تلاش کنند تا مدلهای تجاری فعلی را به کار بگیرند. در نتیجه، بسیاری از شرکتهای امروزی از طریق ارائه محصولات و سرویسهای کمهزینه به مصرفکنندگان کسب درآمد میکنند تا بتوانند در نهایت دادهها را جمعآوری کرده و سپس همان دادهها را به سازمانهای تبلیغاتی، دولتها و خریداران دیگر بفروشند.
زنان بیش از هر کس دیگری به دنبال حریم خصوصی هستند
حریم خصوصی مانند هر چیز دیگری در میان موضوعاتی قرار دارد که باید آموزش داده شوند. و این کار راحتی نیست. امروزه، به دست آوردن حریم خصوصی یکی از آن راههای پر پیچ و خم است که به سازشهای زیادی در بین کاربرد فناوری و حریم خصوصی نیاز دارد. معتقدم که حریم خصوصی در آینده باید برای تمام افرادی قابل دسترسی باشد.
۳ نوع حریم خصوصی وجود دارد که به باور من باید مد نظر قرار بگیرند:
۱. حریم خصوصی در تراکنشهای اقتصادی، به این معنی که هویت شخص گیرنده، چگونگی تراکنش و زمان و مقدار آن باید به صورت مخفیانه باقی بمانند و همچنین حق داریم داراییها و طرف دیگر تراکنش را به صورت اطلاعات خصوصی برای خودمان حفظ کنیم.
۲. حریم خصوصی در فعالیتها، به این معنی که باید قادر باشیم بدون نشان دادن هرگونه اطلاعاتی در فضای فیزیکی، دیجیتال یا مجازی فعالیت کنیم و همچنین باید بتوانیم در زندگی واقعی یا آنلاین وارد چنین فضاهایی شده و از آنها خارج شویم، بدون اینکه اطلاعات خود را در اختیار اشخاص دیگر قرار دهیم.
۳. حریم خصوصی در ارتباطات، به این معنی که باید قادر باشیم با اطمینان کامل از خصوصی ماندن مکالمات با دیگران به صحبت بپردازیم و همچنین باید بتوانیم هویت خود را در مکالمات فیزیکی یا آنلاین مخفی نگه داریم.
امروزه، سطح آزادی شما در هر کدام از موارد بالا توسط عدهای از عوامل دیگر مانند محل زندگی، پلتفرم و اپلیکیشنهای مورد استفاده، آگاهی از نحوه افزایش یا کاهش میزان حریم خصوصی از طریق استفاده از ابزارهای دیگر مانند VPN و همچنین سطح نظارت سازمانهای بزرگتر تعیین میشود. برخی از این عوامل در اختیار خودتان است و عدهای دیگر در حیطه اختیارات شما قرار ندارند.
آزادی و حریم خصوصی در آینده باید به صورت پیشفرض لحاظ شوند. همچنین باید به دنبال ابزارهایی جدید جهت آموزش، ایجاد و ارتقاء حریم خصوصی باشیم.
رمز ارزها و حریم خصوصی
اما این بحث چه ارتباطی با جهان رمز ارزها دارد؟
تاکنون مطمئنا همه ما این واقعیت را میدانیم – بیت کوین چندان هم ناشناس نیست و تراکنشهای آن با نامهای مستعار صورت میگیرند. بلاک چین نیز یک پلتفرم ثبت عمومی میباشد – یعنی همه میتوانند آن را دانلود کنند و از همان روزهای اول پیدایش آن، عده زیادی سعی کردهاند ابزارهایی را به وجود آوردهاند تا کاربران بیت کوین را شناسایی کرده و نامهای مستعار بلاک چین (همان آدرسها) را به مردم و مکانهای واقعی ارتباط دهند.
همچنین میتوانید از ابزارهای دیگری مانند میکسر و تامبلر استفاده کنید تا گردش خود را پنهان نگه دارید، اما توانایی کاربران در حفظ حریم خصوصی مطمئنا پایینتر از توانایی شرکتها در ساختن مدلهای تجاری برای نقض حریم خصوصی میباشد. این شرکتها بدین صورت میتوانند دادهها را به صرافیها، قانونگذاران و نهادهای دولتی بفروشند.
اما آینده از آن کسانی خواهد بود که آن را میسازند و نبردی سخت در پیش خواهیم داشت.
کریپتو مبتنی بر آزادی است.
مسئله اصلی به وجود آوردن یک منبع سرمایه جدید برای وال استریت یا درآمدزایی برای سرمایهگذاران نیست. اینها میتوانند در درجه دوم اهمیت قرار بگیرند، اما با این ایده مخالفم که اینها به عنوان هدف اصلی قرار بگیرند.
کریپتو مبتنی بر حریم خصوصی است.
هدف اصلی کریپتو به وجود آوردن یک ارز دیجیتالی شرکتی بر روی بلاک چینهای خصوصی نیست تا بتوانیم با وجود بدهی زیاد باز هم از نوشیدنی استارباکس خود لذت ببریم، در حالی که فیسبوک و اینستاگرام را مانند مزارع انسانی مورد استفاده قرار میدهیم (اشاره نویسنده به مارک زاکربرگ و پروژه لیبرا).
این مسیری سخت و خطرناک است، اما مطمئنا ارزشش را دارد.
این مقاله را با یک نقل قول به اتمام میرسانم که از رمانی روسی با عنوان “ما” (We) گرفته شده است. این کتاب سال ۱۹۲۴ توسط یوگنی زامیاتین (Yevgeny Zamyatin) منتشر شده است.
“هیچ انقلابی پایان راه نخواهد بود؛ انقلابها تا بینهایت ادامه دارند.”
جنگ برای به دست آوردن حریم خصوصی در یک محیط ثابت، در یک زمان مشخص یا با استفاده از یک شیوه معمول انجام نخواهد شد. جنگ برای به دست آوردن حریم خصوصی با تک تک تصمیمات کوچک و بزرگی که در هر لحظه میگیریم، و همچنین حس مسئولیتی که نسبت به این موضوع داریم شروع میشود و ادامه خواهد داشت.
بنابراین کدام یک را انتخاب میکنید؟
من میگویم خودتان را انتخاب کنید.
حریم خصوصی را انتخاب کنید.