چرا فیسبوک میخواهد رمز ارز خودش را داشته باشد؟
تاکنون اخبار زیادی در مورد رمز ارز شرکت فیسبوک منتشر شده و میتوان تاثیر آنها را در فضای اقتصادی جهان کاملا مشاهده کرد. دولتهای زیادی با آن به مخالف برخاسته و تحقیقات مختلفی را در مورد آن شروع کردهاند. اما مهمترین مسئلهای که میتوان به آن پرداخت ماهیت پروژه فیسبوک نیست، بلکه دلیل راهاندازی آن در چنین شرایطی است.
احتمالا اخبار مربوط به آخرین پروژه فیسبوک شما را نیز سردرگم کرده است. شرکتی فرعی با نام کالیبرا (Calibra) که شبکه رمز ارز لیبرا (Libra) را راهاندازی خواهد کرد و رمز ارز لیبرا را در اختیار کاربران قرار خواهد داد.
علیرغم شور و شوق زیادی که در مورد پروژه مذکور به وجود آمده است، برای ما بیش از هر چیزی مسئله “چرایی” این طرح مطرح است. همچنین این سوال مطرح است که چرا فیسبوک اکنون به فکر این طرح افتاده است.
اول از هر چیز قصد داریم دیدگاهی کلی در مورد این مسئله مطرح کنیم که چرا شرکت فیسبوک در این مسیر گام گذاشته است و اینکه کالیبرا چه تاثیری بر صنعت رمز ارزها خواهد داشت.
همچنین تحلیلهای صنعتی زیادی را در مورد ساز و کار این ارز جدید و شبکه پرداختی فراهم آوردهایم، اما از دیدگاه ما، جزئیات پروژه نسبت به تصویر کلی ماجرا از اهمیت کمتری برخوردار است.
چرا الان و چرا توسط شرکتی که دچار بحران شده و در حال تغییر قوانین حریم خصوصی خود است
علیرغم اینکه ۱۸ ماه از رسوایی Cambridge Analytica گذشته است، فیسبوک هنوز هم دچار بحران میباشد. مدیران اجرایی آن بارها به دادگاه احضار شدهاند تا در مورد تعدادی از مسائل شهادت دهند. عزیمت عده زیادی از مدیران ردهبالای این شرکت در پلتفرمهای اینستاگرام و واتساپ باعث شده است که توانایی آنها در حفظ جایگاه خود به عنوان مکانی برای کار کردن استعدادهای برتر با شک و شبهه مواجه شود. همچنین کریس هیوز (Chris Hughes)، یکی از بنیانگذاران فیسبوک، مقالهای تند را در مجله نیویورک تایمز منتشر کرد و اذعان داشت که فیسبوک با توجه به قدرت بینظیر خود باید چندتکه شود.
منبع: Yahoo!
لیبرا بخشی از استراتژی تغییر روند فیسبوک است
این استراتژی زمانی آغاز شد که مارک زاکربرگ مطلبی را در مورد چرخش فیسبوک به سمت حریم خصوصی منتشر کرد و بعدها نیز با چندین اعلامیه در مورد لزوم مقابله با محتوای منفی ادامه داشت.
استراتژی مذکور هماکنون نیز تاثیر خود را گذاشته است. بعد از اعلامیه فیسبوک در مورد رمز ارز لیبرا، بسیاری از شرکتهای مالی واکنش مثبتی به آن داشتند.
دنیای پیرامون فیسبوک نیز به سرعت در حال تغییر است. نمیتوانیم این حقیقت را انکار کنیم که فضای کلان نقش بزرگی در شکل دادن استراتژی و چشمانداز بلندمدت شرکتهای چندملیتی مانند فیسبوک دارد.
- در اروپا، مقررات حفاظت از دادههای عمومی (GDPR) اجرایی شده است، اما جریمههای وضعشده به تازگی شروع شدهاند. نیاز شدیدی به حفظ حریم خصوصی کاربران وجود دارد و فیسبوک نیز– در کنار شرکتهایی مانند اپل و گوگل – طبیعتا یکی از نقطههای شروع است.
- در ایالات متحده، سیاستگذاران در حال کار بر روی مقررات حریم خصوصی جدید هستند که تا پیش از پایان سال اجرایی خواهند شد. در غیر این صورت، قوانین حریم خصوصی کالیفرنیا ممکن است در سطح فدرال به کار گرفته شوند.
- به علاوه، انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ در حال فرا رسیدن است و فیسبوک – در کنار شرکتهای فناوری بزرگ – میتواند یکی از عوامل تاثیر گذار بر هر دو سمت انتخابات باشد.
- در آسیا، شرکتهایی مانند WeChat در چین و Kakao در کره مشغول افزایش و توسعه سرویسهای ارزش افزوده در پلتفرمهای خود میباشند. بیشترین کاربران فیسبوک در هند قرار دارند، جایی که نبود رقبای جدی فرصت بسیار مناسبی را برای این شرکت به وجود آورده است.
فرصت پیش رو
همانطور که میتوان در گزارش سهماهه درآمدهای فیسبوک مشاهده کرد، بیش از ۵۰% از درآمدهای تبلیغاتی این شرکت در سال ۲۰۱۸ از ایالات متحده و کانادا به دست آمد.
منبع: گزارش سهماهه درآمدهای فیسبوک
با این حال، اگر به محل سکونت کاربران نگاهی دقیقتر داشته باشیم، میتوان دید که اکثریت کاربران فعال فیسبوک در خارج از خاک ایالات متحده حضور دارند. در حال حاضر، بخش کمی از مخاطبین فیسبوک اکثریت درآمد این شرکت را تشکیل میدهند.
منبع: گزارش سهماهه درآمدهای فیسبوک
بدیهی است که شرکت فیسبوک به منظور ادامه رشد تجاری خود نیاز داشته باشد راههایی جدید را برای گسترش سرویسهای ارزش بالای خود در آن دسته از حوزههای قضایی پیدا کند که کاربران از جایگزینهای بومی برای پیامرسانی، پرداخت و سرویسهای مالی دیگر برخوردار هستند. فیسبوک در سه پلتفرم خود – فیسبوک، واتساپ و اینستاگرام – دارای تقریبا ۲.۷ میلیارد کاربر فعال است. در هر صورت، این شرکت در حال حاضر نمیتواند کاربران این سه پلتفرم را با یکدیگر تطبیق کند یا اینکه معیارهای مشخصتری را در مورد ارزش زمانی کاربران خود فراهم آورد.
این شرکت در راستای پولی کردن هرچه بیشتر پایگاه کاربری خود به روشی جدید برای تبدیل کردن پایگاههای کاربری رایگان به کاربران درآمدزا نیاز دارد. در واقع، شرکت فیسبوک از طریق راهاندازی یک شبکه رمز ارز قادر خواهد بود پایگاه کاربری خود را به شیوهای عملی پولی کند. از نظر ما، روایت بزرگتر این است که فیسبوک خواهد توانست طرح هویت جهانی خود را به مرحله اجراء درآورد.
کاربرانی که میخواهند از شبکه لیبرا و رمز ارز آن برای پرداختهای خود استفاده کنند، احتمالا ملزم خواهند شد دادههای شخصی و مالی خود را به منظور تطابق با مقررات در سیستم به ثبت برسانند (هرچه باشد، قوانین تایید هویت مشتری (KYC) و مبارزه با پولشویی (AML) حتی در دنیای دیجیتال نیز به دست فراموشی سپرده نخواهند شد) و فیسبوک برای اولین بار قادر خواهد بود تمامی کاربران خود را بر اساس هویتهای واقعیشان شناسایی کند. این گزیده از “وایت پیپر” لیبرا جزئیات بیشتری را مشخص میسازد:
زمانی که پرداختها ثبت میشوند، ما دادهها را با پلتفرمهای ثالث مورد نیاز برای پردازش تراکنش به اشتراک خواهیم گذاشت. ما همچنین دادههای مشتریان لیبرا را با آن دسته از فروشندگان مدیریتشده و ارائهدهندگان سرویس– شامل شرکت فیسبوک – به اشتراک خواهیم گذاشت که از داد و ستد ما پشتیبانی میکنند (برای مثال، برای فراهم آوردن زیرساختهای فنی مورد نیاز و پردازش تراکنشها). در هر دو مورد، تنها دادههایی را به اشتراک میگذاریم که برای کامل کردن فعالیت یا سرویس تعریفشده ضروری هستند.
مهمتر از هر چیز اینکه فیسبوک با روشهای زیادی قصد دارد به ابزاری حائز اهمیت در سیاستهای پولی خارجی و بینالمللی آمریکا تبدیل شود. اگر ۲ میلیارد نفر (یا بیشتر) در خارج از خاک ایالات متحده به شرکتی آمریکایی و گروهی از شرکتهای آمریکایی اتکاء کنند، فیسبوک از قدرت و نظارت فوقالعادهای در روند فعالیتهای اقتصادی مختلف برخوردار خواهد شد.
این مسئله چه ربطی به رمز ارزها دارد؟
مطرح کردن دیدگاههای قاطعانه در مورد رمز ارز عرضهشده توسط بزرگترین پلتفرم تبلیغاتی و رسانه اجتماعی جهان کمی زود است.
اما میتوانیم این موارد را با قاطعیت بیان کنیم:
- استفاده فیسبوک از استراتژی بلاک چینی جهت عرضه و مدیریت رمز ارز خود این نکته را ثابت میکند که فناوری بلاک چین باعث متحول شدن سرویسهای مالی خواهد شد. فیسبوک به هیچ عنوان اولین شرکتی نیست که دست به چنین کاری میزند، اما مطمئنا دارای بزرگترین پایگاه کاربری و اثرگذاری میباشد. در ادامه تعدادی از شرکتها را میبینیم که به صورت رسمی اعلام کردهاند به دنبال استفاده از بلاک چین و توکن اختصاصی خود هستند:
منبع: تحلیلهای CoinShares
- فاصله میان شرکتهای فناوری و سرویسهای مالی در حال کاهش است. چنین چیزی میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد – همانطور که میتوان از راهاندازی بانک آنلاین Marcus توسط ابرشرکت Goldman Sachs متوجه شد و همچنین با توجه به شرکتهایی مانند Lending Club و Common Bond که چشمانداز صنعت وامدهی را تغییر و دسترسی خود را به محدودهای فراتر از شرکتها و موسسههای سهامی خاص گسترش دادهاند. همچنین میتوان به راهاندازی ApplePay و عرضه کارتهای اعتباری شرکت اپل اشاره کرد. ماجراجویی فیسبوک چیز جدیدی نیست – WeChat و شرکت مالک آن یعنی TenCent پیش از این با موفقیت سرویسهای مالی و مدیریت دارایی را وارد پلتفرم خود کردهاند – اما برنامه فیسبوک به احتمال زیاد شرکتهای فناوری دیگر را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد و فاصله مذکور باز هم کاهش خواهد یافت. هر شرکت فناوری یک شرکت مالی محسوب میشود و هر شرکت مالی را میتوان به عنوان یک شرکت فناوری در نظر گرفت (منتظر آمازون و شرکتهای دیگر باشید تا وارد این رقابت شوند).
- این برنامه هنوز هم به عنوان یک ایده مطرح است و فیسبوک تاکنون با مخالفتهای سیاسی، قانونی و شرکتی زیادی روبرو شده است. چنین چیزی را میتوان در مورد تمامی طرحهای مرتبط با بلاکچین پیشبینی کرد – شبکه لیبرا قرار است در سال ۲۰۲۰ راهاندازی شود و انتظار داریم که با گسترش هرچه بیشتر ایده و بکارگیری آن در دنیای واقعی شاهد مسائل و مشکلات بیشتری باشیم. گفتنی است که این عقیده را پس از پنج سال سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتالی (و شبکههای رایانشی نوین) در مرحله “وایت پیپر” یا پیش از عرضه محصول به دست آوردهایم.
- این رمز ارز جدید با بیت کوین رقابت نخواهد کرد، بلکه با بانکهای مرکزی و تمامی ارزهای دیجیتال مخصوص پرداخت رقابت میکند که در میان آنها میتوان به استیبل کوین های جدید عرضهشده توسط شرکتهای کریپتویی و همچنین شرکتهای مالی سنتی اشاره کرد. این ارز دیجیتالی جدید دارای هیچ مزیت سرمایهگذاری نیست و به همین دلیل جذابیت چندانی برای سرمایهگذاران نخواهد داشت. اگرچه توکنهای سرمایهگذاری میتوانند فرصت مشارکت در شبکه را فراهم آورند. به عقیده ما، چنین چیزی را میتوان به عنوان یک پیشرفت مطلوب برای بیت کوین و صنعت رمز ارزها به حساب آورد.
- در نهایت، بسته به اینکه چه زیرساختی برای وارد کردن کاربران به این شبکه مورد استفاده قرار خواهد گرفت، پروژه فیسبوک میتواند همان اسب تروی باشد که میلیاردها کاربر را وارد فضای کریپتو میکند و نحوه استفاده از کلیدهای رمزنگاریشده عمومی/خصوصی را به آنها آموزش میدهد و کیف پولهای ارز دیجیتالی را برای آنها فراهم میآورد (همان کاری را که MySpace برای وبسایتها/html و Napster برای پلتفرم Spotify/Apple Music انجام داد، فیسبوک نیز میتواند برای صنعت کریپتو انجام دهد). اگرچه فیسبوک اعلام کرده است کلیدهای خصوصی کاربران را کنترل خواهد کرد، اما با گسترش شبکه و رشد صنعت کریپتو، این تصمیم نیز میتواند دستخوش تغییراتی شود.
روش کار فیسبوک در این زمینه تفاوتهای زیادی با برنامههای Square و مایکروسافت دارد که هردو مشغول کار بر روی شبکههای بلاک چینی عمومی و آزاد هستند؛ میتوان به طور ویژه به بیت کوین و در مورد مایکروسافت به شبکه اتریوم اشاره کرد. تنها زمان میتواند به ما بگوید که در میان شبکه بسته فیسبوک یا فضای آزاد Square و مایکروسافت کدام یک سودبخش خواهد بود.