12 بازاری که تمرکز زدایی کریپتو میتواند به بهبود آنها کمک کند
Kyle Samani، شریک مدیریتی Multicoin Capital است. Multicoin Capital، یک صندوق ارز رمزنگاری شده نظریهمحور است که در توکنهایی سرمایه گذاری میکند که کل بخشهای اقتصاد جهانی را تغییر شکل میدهند. این مطلب، یک مقاله اختصاصی برای مرور سال 2018 از نگاه CoinDesk است.
در طول 20 سال گذشته، شرکتهای بسیاری، برای مرتبط نمودن خریداران و فروشندگان، بازارهای آنلاین بزرگی ایجاد نمودهاند. آمازون (Amazon)، eBay، اوبر (Uber) و AirBnb، معمولا به عنوان آشکارترین مثالها به ذهن میرسند. اما مثالهای بسیار بیشتری وجود دارند.
چند سال پیش، VCها، شروع به انتشار انواعی از مدل اولیه زیر نمودند. این مدل نشان میدهد که چگونه تقریبا هر زیرمجموعه در کریگزلیست (Craigslist)، برای تصدیق یک بازار سفارشی دارای ویژگیهای اختصاصی و جستجو و اکتشاف بهینه، یک بازار نسبتا بزرگ دارای خصوصیات ویژهی کافی گشته است.
اگرچه هرکدام از این بازارها، یک بازار P2P (فرد به فرد) میباشد، اما هریک از این بازارها، توسط یک شرکت متمرکز اداره میشود. این امر، چند نکته را به ما میگوید:
- هیچ دلیل ساختاری برای این که چرا اکثر بازارهای P2P، باید غیرمتمرکز باشند، وجود ندارد.
- از آنجایی که نهاد متمرکز، مالیاتی بر تمام معاملاتی که در پلتفرم آن صورت میگیرند، وضع میکند، این امر میتواند سرمایهی مصرفی بر جذب عرضه و تقاضا به پیوستن به بازار را توجیه کند. کسب عرضه و تقاضا، خدمات محصول را از طریق اثرات شبکه، برای شرکتکنندگان موجود، ارزشمندتر میسازد و یک خاکریز قابل دفاع ایجاد مینماید، به گونهای که بازارهای دیگر، نمیتوانند به شکلی مؤثر رقابت نمایند.
با توجه به این دو نکته، طبیعتا باید بپرسیم که: چه بازارهایی، به عنوان بازارهای P2P بدون یک واسطهی متمرکز، واقعا بهتر هستند؟
معلوم میشود که در حقیقت، تقریبا چند بازار وجود دارند که هماکنون میتوانیم آنها را به عنوان واقعا غیرمتمرکز مشخص کنیم. و من گمان میکنم که بازارهای بسیار بیشتری وجود خواهند داشت که با رشد اکوسیستم ارز رمزنگاری شده، گشوده میشوند.
برای پاسخ به این سؤال، بیایید نقاط قوت منحصربفرد بلاکچینها را مورد ملاحظه قرار دهیم. بدون فهرستبندی به شیوهای خاص:
- کارمزدهای معاملهی نزدیک به 0. این امر باید پرداختهای خرد را لحاظ کند و میتواند برای پرداختهای آنی بین طرفین غیرقابلاعتماد، مجابکننده باشد (مثلا پرداخت به ازای هر بایت از دادهها). همچنین، این امر میتواند هزینههای اداری را در سیستم موروثی مالی کاهش دهد (برای مثال، توافق T+3 برای اوراق بهادار).
- قابلیت جمعآوری درآمد بدون ایجاد یک نهاد قانونی. این امر، برای شبکههایی مانند فایلکوین (Filecoin)، به طور فوقالعادهای سودمند است. در این شبکهها، اگر مشتریان، نیاز داشتند که برای مشارکت، یک LLC (کنترل لینک منطقی) راهاندازی کنند، زیانبخش میبود.
- (شبه) ناشناسی. قابلیت مشارکت در یک شبکه بدون هیچ شکلی از فرآیند KYC (شناسایی هویت مشتری).
- آربیتراژ تنظیمی. دولتها، انواع و اقسام حساسیتها را پیرامون بسیاری از اشکال تجارت ایجاد میکنند. برای مثال، بازارهای پیشبینی، علیرغم این حقیقت که عملا، هیچ مدرکی مبنی بر این که آنها اثرات جانبی منفی معنیداری برای جامعه تولید میکنند، وجود ندارد، در اکثر حوزههای قضایی، غیرقانونی هستند.
- غیر انحصاری. چندین میلیارد فرد در سراسر جهان، حساب بانکی ندارند. ایجاد یک جفت کلید برای یک بلاکچین و در نتیجه، قابلیت ذخیرهسازی ایمن کمیابی دیجیتال، برای هر فردی رایگان است. آن جفت کلید، جهانی است و مشمول کارمزدهای معاملهی بینالمللی نیست.
- نیاز به اعتماد به یک واسطه به حداقل رسید. بلاکچینها، امکان معامله بدون اعتماد به هیچ شخص یا نهادی را برای طرفین بیاعتمادی فراهم میکنند. به عبارت دیگر، طرفین میتوانند در حالیکه تنها به محرکهای نظری ریاضی و بازی اعتماد میکنند (مثلا استفاده از 0x برای معاملهی داراییها)، معامله نمایند.
- مخالف سانسور. این امر، بر هر دو داراییهای پولی و غیرپولی اعمال میشود.
- پذیرفتن فرانت اندهای رقیبی که مطابق بکاند یکسانی میخوانند/ مینویسند. این امر، موانع ورود را کاهش میدهد و رقابت تقریبا عالیای برای محصولاتی که در محیط وب2، مشمول اثرات شبکهی بسیار قوی میباشند، ایجاد میکند.
- حذف تمام کلاهبرداریهای پیرامون مالکیت دارایی.
- قراردهی منطق در خود داراییها، به جای قراردهی منطق در برنامههای کاربردیای که داراییها را کنترل میکنند (برای مثال، قراردهی محدودیتهای انتقال روی بلیطهای کنسرت به جای سعی در بازداشتن افراد از انتقال بلیطهای خود).
در قسمت زیر، برخی از بازارهایی را که تشخیص دادهایم از یکی یا بیشتر از این ویژگیها سود میبرند، شرح خواهیم داد.
- امور مالی آزاد
ابزارهای امور مالی آزاد، مانند آگر (Augur)، 0x، میکر (Maker)، Compound، دارما (Dharma) و UMA (دسترسی غیر مجاز موبایل)، واقعا جهانی و بدون اجازه هستند. با استفاده از این ابزارها، افراد، در حال ایجاد ابزار مشتقهای مانند Primotif هستند که به وسیلهی آن، هر فردی میتواند به هر مکانی در جهان، دسترسی داشته باشد.
این نکته را در نظر بگیرید که: اکثریت قابل توجهی از مردم جهان، به بازارهای سرمایهی ایالات متحده دسترسی ندارند. برای مثال، اگر شما در طبقهی متوسط اجتماع برزیل زندگی میکنید، احتمالا قادر به خرید سهام اپل (Apple) نیستید. با توجه به حساسیتهای فرآیند KYC، دلال/ کارگزار و بانکداری موردبحث، بازارهای سرمایهی ایالات متحده، برای میلیاردها فرد در سراسر جهان، واقعا غیرقابل دسترسی هستند.
با استفاده از Primotif، هر فردی در هر مکانی از جهان میتواند با استفاده از اتر، افشاگری شاخص S&P 500 را خریداری نماید. اتر، توکنی است که شبکهی اتریوم را به حرکت در میآورد. این امر، یک پیشرفت مهم و اساسی در بهرهوری بازار سرمایه میباشد.
با استفاده از مجموعه ابزارهای امور مالی آزاد، بازارهای سرمایه، واقعا جهانی و به صورت بدون اجازه، قابل دسترسی برای هر فردی در هر مکانی خواهند گشت. و این که این امر، هماکنون صحت ندارد، یک تحریف آشکار است.
- بازارهای خاکستری
بازارهایی که توسط قانون غیرضروری، مختل میشوند. همپیمایی، بهترین مثال جدید است.
هنگامیکه اوبر وارد بازار شد، در اکثر شهرها غیرقانونی بود. اما قوانین تاکسی، منسوخ بودند و اکثر فرمانداریهای شهری، این نکته را به سرعت دریافتند و خود را تطبیق دادند.
آشکارترین بازارهای خاکستری که میتوانند به صورت معناداری تحت تأثیر قرار گیرند، عبارتند از:
- بازارهای پیشبینی، مثلا Augur و Gnosis. آشکارترین زیرمجموعهها، سیاست و شرطبندی ورزشی هستند. با این وجود، من پیشبینی میکنم که ما شاهد ظهور بازارهای جدیدی مانند بازارهای سلبریتی محور مثل PdotIndex خواهیم بود.
- بازارهایی برای افراد به منظور فروش پیشبینیهای منحصربفرد، مثلا Erasure
- شرط بندی آنلاین
امروزه، شرکتکنندگان بازار، به مراکز شرط بندی آنلاینی اعتماد میکنند که واقعا در حال استفاده از یک مولد عدد تصادفی (RNG) میباشند. با استفاده از بلاکچینها، مصرفکنندگان میتوانند به صورت آنی، درستی RNG را تأیید نمایند.
اگرچه مشخص نیست که آیا کسانی که شرط بندی آنلاین انجام میدهند، واقعا به این مسئله اهمیت میدهند یا خیر، اما با در نظر گرفتن شرایط برابر، تضمین عدالت را ترجیح میدهند. این امر، دقیقا همان چیزی است که FunFair، در حال ساخت آن است.
- املاک مجازی
دنیاهای مجازی به همراه مقادیر ثابتی از اموال (برای مثال دیسنترالند (Decentraland))، مثال عالی دیگری هستند. مشخص نیست که آیا مصرفکنندگان، به دارا بودن داراییهای دیجیتال از لحاظ رمزنگاری منحصربفرد (مثلا یک قدرت بیهمتا)، اهمیت میدهند یا خیر. با این وجود، اگر یک بازی آنلاین، مقدار ثابتی از اموال داشته باشد، در صورتی آن اموال میتوانند ارزشمند گردند که بازیکنان، مایل به صرف زمان در آن دنیای مجازی باشند.
- داراییهای هوشمند به همراه منطق تعبیهشده
اگرچه این امر، مشابه مطلب بالا است، اما در واقع تفاوت دارد. درحالیکه ایدهی بالا، دربارهی مالکیت دارایی دیجیتال خودمختار میباشد، سطح بعدی هوشمندی، تعبیهی بیدرنگ منطق در داراییها است.
یک مثال: تعبیه محدودیتهای انتقال روی بلیطهای کنسرتها. این اقدام میتواند بازار سیاه خرید و فروش بلیط که تقریبا به طور کلی، مایهی انزجار هر فردی در کسب و کارهای موسیقی و رویداد میباشد، را نابود کند.
این امر، دقیقا همان چیزی است که تاری (Tari)، در حال ساخت آن است.
- بازارهای کار
بازارهای کاری که به علت فقدان چارچوبهای تنظیمی، نمیتوانند عرضه و تقاضا را هماهنگ نمایند، برای تمرکز زدایی، آماده هستند.
آراگون (Aragon)، در حال ساخت چارچوبهای فنی برای فراهم نمودن امکان ایجاد بدون اجازهی سازمآنهای تعریفشده توسط قرارداد هوشمند است. این سازمانها، از هر مجموعه قوانین قابل تصوری ( برای مثال سهام ممتاز، بهرهی درآمد یا شرکتهای تعاونی و…) حمایت میکنند. این که این سازمآنها، چگونه به نظر خواهند رسید، هنوز نامشخص است یا دانستن این که چه چیزی ممکن است پدیدار شود، در حال حاضر ممکن نیست، اما فرصتها، قطعا جالب هستند.
- رایانش توزیعشده
در نهایت، این مورد کاربرد، به علت پروژههای برجستهای مانند فایل کوین، حقیقتا شناختهشده است، اما به همان اندازه که اکثر افراد فکر میکنند، روشن و صریح نیست. رایانش توزیعشده، تنها زمانی منطقی میباشد که الف) مجاورت فیزیکی عرضه و تقاضا اهمیت دارد، یا ب) هدف اصلی شبکه، پنهانکاری است (نودهای بیشتر، بهتر است).
اساسا، 3 نوع از منابع رایانش، یعنی: محاسبه، ذخیرهسازی و پهنای باند وجود دارند. بیایید برای درک هر یک از این منابع، آنها را بررسی نماییم:
- شبکههای رایانش توزیعشده (مانند Golem و iExec). شما میتوانید شبکههای رایانش توزیعشده را به عنوان AirBnB CPU/ GPU خود در نظر بگیرید. این شبکهها، برای شغلهای رایانش غیرهمزمان (برای مثال تولید ماشینی ویدئو) طراحی میشوند. بر این اساس، این شبکهها، به وسیلهی جغرافیای فیزیکی، محدود نمیشوند و هیچ پنهانکاری ایجاد نمیکنند. این شبکهها ادعا میکنند که از گزینههای متمرکز، ارزانتر و سریعتر خواهند بود، اما این امر، در هیچ سطح مقیاس معنیداری، ثابت نشده است. با توجه به میزان نوپا بودن این شبکهها، دستیابی شبکههای رایانش غیرمتمرکز به مقیاس کافی برای تأیید واقعی این فرضیه، اندکی زمان خواهد برد. اگرچه به لحاظ تئوری، طرف عرضهی شبکههای Golem و iExec، (به علت هزینهی هدر رفتهی سختافزار برای سایر مصارف موردنظر) هیچ هزینهی نهایی ندارند، اما در عمل، این موضوع، به علت هزینه برق، و ویژهگری تراشه، مشکوک است. هرچه تقاضای بیشتری برای یک نوع خاص از رایانش وجود داشته باشد، توجیه بیشتری برای ساخت ASICها (مدارهای مجتمع با کاربرد خاص) وجود دارد. برای نوع خاصی از رایانش، ASICها، معمولا به ازای هر وات، 1 تا 3 مرتبهی بزرگی، بهرهورتر از تراشههای همهکاره میباشند. با توجه به منافع بهرهوری عظیمی که ASICها دارند، برای تراشههای غیرتخصصی، رقابت با ASICها، واقعا ممکن نیست. ASICها، در حوزههای استخراج ارز رمزنگاریشده، یادگیری ماشین، رمزگذاری/ رمزگشایی ویدئو و پردازش زمینهای (برای مثال میکروفون 24 ساعته) و تقریبا چند حوزهی دیگر، پیشرفت کردهاند. عموما انتظار میرود که با پایان قانون مور (Moore’s law)، ASICهای بیشتری مشاهده نماییم و نوآوری سختافزار، بیشتر به سمت ویژهگری تراشه میرود. در پایان، هماکنون رایانش، از لحاظ جغرافیایی توزیعشده میباشد. در سراسر جهان، دهها هزار مرکز داده وجود دارند. ادعا کردن این که دهها هزار مرکز داده، برای برخی از موارد کاربرد، ناکافی است، دشوار به نظر میرسد، اما آن میلیونها کامپیوتر، برای برخی از موارد کاربرد، ناکافی میباشد. به طور کلی، به جز در مواردی که در آنها، تقاضا، از یک برنامهی کاربردی واقعا غیرمتمرکز و P2P ناشی میشود (این که آیا این تقاضا، اصلا به صورت مقادیر معنادار وجود خواهد داشت یا خیر، نامشخص است)، این که آیا شبکههایی مانند Golem و iExec میتوانند خدمات ارزشمندی ارائه نمایند یا خیر، همچنان نامشخص است.
- ذخیرهسازی فایل توزیعشده (مانند فایلکوین). شما میتوانید فایلکوین را به عنوان AirBnB دیسک سخت خود در نظر بگیرید. مجددا در اینجا، ایده، جلب نمودن صوری است. اکثر رایانههای رومیزی، فضای ذخیرهسازی بلااستفاده بسیاری دارند. و ذخیرهسازی فایلها، برخلاف اجارهی چرخههای CPU، برق قابل توجهی مصرف نمیکند. با این وجود، بعضی اوقات، شبکههای توزیعشدهای مانند فایلکوین، از شبکههای متمرکز، بهرهوری کمتری دارند. از همه مهمتر، پروتکل فایلکوین، روی یک شبکهی مقابلهای کار میکند و بر این اساس، نسبت به یک گزینهی متمرکز و قابلاعتماد (مثلا AWS S3 (خدمات ذخیرهسازی سادهی خدمات وب آمازون))، نیازمند تکرار غیرضروری اضافی است. با توجه به میزان ارزانبودن ذخیرهسازی S3 در حال حاضر (S3، قفلشونده است. بنابراین، AWS میتواند در سایر نقاط، منافع ایجاد کند)، این که آیا فایل کوین با در نظر گرفتن نیاز به تکرار غیرضروری اضافی، میتواند ذخیرهسازی به طور معنادار ارزانتری را ارائه کند یا خیر، مشخص نیست. این که آیا فایلکوین میتواند در هر سطح مقیاس معناداری، با AWS رقابت کند یا خیر، همچنان نامشخص است. و ذخیرهسازی فایل، مانند رایانش، هماکنون از لحاظ جغرافیایی، در سراسر بسیاری از مراکز داده، توزیعشده میباشد و پنهانکاری را میتوان از طریق نرمافزار (برای مثال، شاردینگ (تقسیمبندی) دادهها و پاک کردن رمزگذاری)، بر شبکههای ذخیرهسازی فایل متمرکز موجود به کار برد.
- روتینگ (مسیریابی) پهنای باند توزیعشده. به طور ذاتی، پهنای باند، محلی و مشمول ناپیدایی است. علاوه بر این، بسیاری از کشورها، ترافیک اینترنت را سانسور میکنند. بنابراین، پنهانکاری از طریق غیرمتمرکزسازی میتواند این محدودیتها را دور بزند. برای روتینگ پهنای باند، سه مورد کاربرد اساسا منحصربفرد وجود دارند.
- VPN (ویپیان)/ تور (Tor) توزیعشده
چند گروه، شامل سنتینل (Sentinel)، میستریوم (Mysterium) و ارکید وجود دارند که هماکنون، در حال پرداختن به این موضوع هستند. اگرچه آنها از روشهای فنی متفاوتی استفاده میکنند، هدف نهایی یکسانی، یعنی پنهانکاری ترافیک اینترنت را ارائه میکنند. این خدمات، مسلما از توزیع جغرافیایی و کمیت سود میبرند، زیرا هرچه نودهای بیشتری وجود داشته باشند و هرچه این نودها توزیعشدهتر باشند، برای دولتها، سانسور نمودن آنها دشوارتر است.
با این وجود، همچنان، قیمت و عملکرد این سیستمها در بهترین حالت، نامشخص است.
- CDN (شبکهی توزیع محتوا) توزیعشده
در حال حاضر، CDNها، اصولا از لحاظ جغرافیایی، توزیعشده هستند، اما این که آنها میتوانند به وسیلهی مقداری جادوی P2P اضافی، اساسا بهرهورتر شوند، امکانپذیر به نظر میرسد. به عنوان یک آزمایش فکری ساده، بیایید یک برج که 300 نفر در آن زندگی میکنند را در نظر بگیریم.
اگر دو فرد در حال تماشای آنلاین بازی NFL (لیگ ملی فوتبال) یکسانی وجود داشته باشند، این که یکی از آن افراد، باید ویدئو را به دیگری برساند، منطقی به نظر میرسد که این امر، مقتضیات پهنای باند یک CDN را کاهش خواهد داد. اگر این اقدام، همانطور که در نظر داشتیم، عمل کند، باید هزینهها را کاهش دهد و شاید این امکان را برای مصرفکنندگان فراهم کند که برای انجام کاری که هماکنون، به هر حال قصد انجام آن را دارند، پول به دست آورند.
حداقل یک استارتاپ نهان که میشناسم، در حال پرداختن به این موضوع میباشد. همچنین، فایلکوین، در حال پرداختن به این موضوع است، اما این موضوع، مرکز توجه آنها نیست.
- اشتراک وای-فای (Wi-Fi) توزیعشده و شبکهسازی توری
با توجه به مطلب بالا، این مورد، بدیهی است.
وای-فای، به طور ذاتی محلی است. تقریبا گروههای اندکی، شامل رایتمش (Rightmesh،( Althea و Open Garden وجود دارند که در حال پرداختن به این موضوع هستند. درحالیکه ایده، قطعا از لحاظ نظری مجابکننده است، اما یک مشکل فنی فوقالعاده دشوار میباشد.
12. انتقال کد ویدئویی توزیعشده (برای مثال Livepeer)
اگرچه این مورد، به روش یکسانی با بازپخش پهنای باند، از تمرکز زدایی سود میبرد، اما از لحاظ فنی متمایز است. بهترین شیوه برای درک انتقال کد ویدئویی، درک چگونگی عملکرد نتفلیکس (Netflix) میباشد. نتفلیکس، برای هر ویدئوی خود، صدها نسخه از هر فایل ویدئویی را ذخیرهسازی میکند که هرکدام از آنها، برای یک تبدیل منحصر بفرد از اندازهی صفحه، وضوح، سختافزار موجود، OS (سیستم عامل)، نرخ بیت و… بهینهسازی میشود.
نتفلیکس، کد ویدئو را از یک فایل اصلی به هر تبدیل انتقال میدهد. هنگامیکه یک کاربر، در حال تماشای آنلاین میباشد، برنامهی کاربردی سمت کاربر، دائما وضعیت خود را به سرورهای نتفلیکس گزارش میدهد. سرورهای نتفلیکس، براساس وضعیت آنی، تنظیم میکنند که کدام ویدئو برای تحویل بهترین تجربه خوب است. این روش، عمل میکند، زیرا محتوای درون نتفلیکس، به صورت تماشای آنلاین زنده نیست. نتفلیکس میتواند کد هر چیزی را از پیش انتقال دهد.
با این برداشت، درک این که چرا انتقال کد ویدئوی زنده، بسیار دشوارتر است، ساده است. میزان رایانش موردنیاز، با هر تماشای آنلاین اضافی، افزایش مییابد، زیرا سیستم، به پشتیبانی از تبدیلهای ویدئویی بیشتری نیاز دارد. Livepeer، فرآیند انتقال کد را غیرمتمرکز میسازد و امکان انتقال کد را برای هر فردی فراهم میکند.
از آنجایی که ویدئو، به دادههای بسیار زیادی نیاز دارد، تأخیر اهمیت دارد و میزان رایانش لازم برای انتقال کد، بسیار بزرگ است، اگر نودها، از لحاظ جغرافیایی، توزیعشده و در نتیجه، تا حد امکان، به منبع ویدئو نزدیک باشند، بهتر است.
بازارهای کشفنشده
سرمایهگذاران بسیاری، به درستی بیان میکنند که “اما جانشین اوبر/ فیسبوک/ ebay شدن” تقریبا غیرممکن است. و حق با آنهاست. جایگزین هرکدام از این نهادها شدن به وسیلهی رقابت مستقیم، یک طرح شکست خورده است. اما این امر بدان معنا نیست که امروزه، کاربردهای عالی دیگری برای شبکههای P2P وجود ندارند.
انتظار داریم که با رشد فناوریهای بلاکچین، این فهرست، به طور تصاعدی رشد کند. در سال 2014، هیچ فردی، ایدهی امور مالی آزاد را حتی تصور نکرده بود. همان طور که ما دو عدد از بزرگترین چالشهای فنی ارز رمزنگاریشده، یعنی مقیاسگذاری و حریم خصوصی را حل میکنیم و کاربردپذیری عمومی و مقبولیت، بهبود مییابد، انتظار میرود که موارد کاربرد جدید بسیاری که سابقا ممکن نبودند، پدیدار شوند. علاوه بر این، بسیاری از مثالهای فهرستشده در بالا، به شیوههایی که اصلا نمیتوانیم پیشبینی کنیم، ترکیب خواهند نمود.
ما برای اینکه نشانههای اولیهی این که چگونه میتوانیم تکههای مجموعه ابزارهای امور مالی آزاد را به شیوههای جالبی متصل کنیم، تازه در ابتدای مسیر هستیم. امروزه، اکثر افراد نمیتوانند یک وثیقهی ارائهشده در برابر سبد سرمایه گذاری سهام خود را تهیه کنند. هنگامیکه واحدهای ارزش، نشاندار میشوند و با سیستم مالی گستردهتر، سازگار میشوند، افراد، قادر به مدیریت بسیار مؤثرتر ترازنامههای خود خواهند بود. برای مثال، کارکنانی که در شرکتهای خصوصی، مالک سهام بسیاری هستند، باید قادر به استفاده از آن سهام به عنوان وثیقه در معاملات مالی دیگر باشند. بله! نسبتهای وام به ارزش آنها، باید بسیار محافظهکارانه باشد، اما این امر میتواند میزان عظیمی از ثروت جدید را برای میلیونها نفر آشکار کند. هنگامیکه این انواع تغییرات آشکار میشوند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که واکنشهایی در صنایع مجاور (قانونی، وثیقه و…) مشاهده نماییم، و بنابراین، باید انتظار داشته باشیم که تحول بازارهای P2P، به شدت وابسته به مسیر باشد که امروزه، این امر، پیشبینی اثرات درجه دوم و سوم را به طور فوقالعادهای دشوار میسازد.