مقایسه انقلاب اینترنت و بلاک چین (بخش ۴): ظهور فناوریها و مفاهیم جدید
فنآوریهای نوظهور مفاهیم و مدلهای تجاری جدیدی که قبلاً عملی نبودند را امکانپذیر میسازند. در اغلب اوقات این مفاهیم و مدلهای تجاری جدید برای تأیید شدن نیاز به زمان دارند و همچنین نیاز به روشهای ارزیابی جدید نیز دارند. همانطور که انقلاب اینترنت به ما نشان میدهد زمانبندی برای موفقیت این مفاهیم و مدلهای جدید در بازارهای نوظهور بسیار مهم است.برای مطالعه بخش قبل اینجا کلیک کنید.
مفاهیم و مدلهای تجاری جدید که با توسعه اینترنت و بلاک چین پدیدار شدند:
فنآوریهای جدید پتانسیل ایجاد مفاهیم و مدلهای تجاری جدید را دارند که این مورد امکان ظهور بازارهای جدید را فراهم میکند. برای مثال اینترنت امکان ظهور مفاهیم جدید مثل ” انتخاب نامحدود” (مثال: یک فروشگاه کتاب که همه کتابها را از سراسر جهان به فروش میرساند- آمازون (Amazon)) و یا مفهوم ” احساس رضایت فوری” (مثال: یک فروشگاه فیلم که همه فیلمها را از سراسر جهان به فروش میرساند- نتفلیکس (Netflix)) را فراهم کرد. اینترنت این مدلهای جدید را امکانپذیر کرد و شرکتهایی مانند آمازون یا نتفلیکس انتظارات در حال تغییر مشتریان را درک کردند و بر روی تغییر مدل خود برای برآوردن این خواستههای جدید تمرکز کردند.

از دیگر مفاهیم میتوان به ” موتور جستجو”، ” اطلاعات بلادرنگ”، ” پیامهای فوری”، ” رسانههای اجتماعی”، ” تبلیغات دیجیتال” و ” پخش آنلاین” اشاره کرد. اگرچه امروزه ما بسیاری از این مفاهیم را سریعاً و به راحتی میپذیریم امّا بسیاری از این مفاهیم به صورت یک ایده خام شروع شدند و برای تست و پذیرفته شدن نیاز به یک دوره زمانی داشتند. برای مثال در اوایل دوران اینترنت، جف بزوس (Jeff Bezos) ایده ” فروشگاه همه چیز” را از ابتدا در ذهن داشت امّا فکر کرد که این ایده برای ابتدا بیش از حد بلندپروازانه است و به همین دلیل بر فروش کتاب به عنوان یک اثبات مفهوم تمرکز کرد تا به مدل تجاری ” تجارت الکترونیک” را اعتبارسنجی کند. کتابها به این دلیل انتخاب شدند که بیشترین شباهت به یک کالا را داشتند و خریداران میدانستند دقیقاً چه چیزی را در ازای پول خود دریافت خواهند کرد. زمانی که جف بزوس بهوسیله کتابها ثابت کرد که ” تجارت الکترونیک” میتواند یک مدل تجاری عملی باشد، آمازون به سرعت از جهات دیگر نیز گسترش یافت.

رشد صنعت سرگرمی با ظهور فنآوریهای جدید
در فضای بلاک چین یک مفهوم شگفتانگیز جدید که در اواخر سال ۲۰۱۷ و با معرفی بازی CryptoKitties ظهور پیدا کرد ” موارد نادر دیجیتالی” بود که به شما این امکان را میداد تا مالک گربههای دیجیتال در بلاک چین باشید. داشتن مالکیت کامل یک دارایی دیجیتال قبل از به وجود آمدن بلاک چین یک ایده عملی نبود و این مورد، نقطهضعف اصلی بود که صنعت سرگرمی سنتی را وادار به تغییر مدل تجاری خود در طول ۳۰ سال گذشته کرد. در دوران قبل از اینترنت صنعت سرگرمی یک مدل تجاری داشت که به شدت وابسته به فروش محصولات فیزیکی مانند سیدیها، نوارها، گرامافونها و دیویدیها بود. با ظهور اینترنت نوع جدیدی از فایلها مثل MP3 و MP4، پروتکل همتا به همتا (۱۹۹۹) و دزدی ادبی رونق پیدا کردند و استفاده از فایلها بصورت آنلاین آزاد شد. نبود قانون کپیرایت دیجیتال و ابزار مالکیت فایل صنعت سرگرمی سنتی را مجبور به تغییر از مدل قدیمی به یک مدل تجربه محور کرد که ما امروزه آن را با خدماتی مثل Blockbuster، نتفلیکس و Spotify میشناسیم. اگر تکنولوژی بلاک چین ۱۰ سال زودتر ظاهر میشد، امکان داشت که امروزه نحوه استفاده ما از رسانههای دیجیتال متفاوت باشد. برخی از مفاهیم جدیدی که همراه با بلاک چین پدید آمد شامل ” تغییرناپذیری”، “قطعیت”، ” رمز ارز“، “توکنهای ابزاری (utility tokens)”، “رجیستری بهبودیافته توسط توکن(TCR)Token Curated Registry))”، ” سیستم مالی غیرمتمرکز (defi)” و ” سازمان مستقل غیرمتمرکز (DAO)” میشود. در حال حاضر این مفاهیم توسط بسیاری از پروژههای هیجانانگیز در فضای بلاک چین مورد بررسی قرار میگیرند و زمان، ارزش این مفاهیم را در جهان نشان خواهد داد.
روشهای ارزیابی جدید:

پروتکل FAT در مقایسه با پروتکل Thin (مفهومی از USV، توسط جوئل مونگرو (Joel Monégro))
همیشه در ابتدای کار واضح نیست که مدلهای تجاری جدید امکانپذیر هستند یا خیر. در اوایل دوران اینترنت بسیاری از شرکتها با مدل تجاری ” paywall” شروع به کار کردند و سپس بهتدریج به سمت مدل تجاری تبلیغاتی تغییر جهت دادند زیرا این مدل عملی بودن خود را ثابت کرد. مدل تجاری تبلیغات دیجیتالی توسط Wired کشف و محبوب شد. در سال ۱۹۹۴ Wired از همان مدل تبلیغات سنتی که در مجلههای خود بکار میبرد در مجله آنلاین جدید خود (Hotwired) استفاده کرد و این مورد چیزی بود که قبلاً هرگز در وب انجام نشده بود. جالب توجه است که در دوران ابتدایی وب، وبسایتهای خیلی کمی وجود داشتند که مردم حتی از کلیک بر روی بنرهای تبلیغاتی آنها و صرفاً بررسی صفحات دیگر لذت میبردند. به محض اینکه تأیید شد که این مدل تجاری جدید قابلیت به دست آوردن درآمد قابلتوجهی دارد، بسیاری از شرکتها به خصوص موتورهای جستجوی نوظهور مانند یاهو (Yahoo) که قبلاً به دنبال راهی برای به دست آوردن پول بودند این مسیر را دنبال کردند. طی ۲۵ سال اندازه بازار تبلیغات دیجیتال در سراسر جهان از صفر به ۲۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸ رسید (Statista).

مجله HotWired.com از موسسه Wired اولین وبسایتی بود که تبلیغات بنر (۱۹۹۴) را نشان داد.
در فضای رمز ارز ما شاهد مدلهای جالب و جدیدی هستیم که به اقتصادهای توکنی مربوط میشوند. به عنوان مثال توسعهدهندگان توکن ابزاری و پروتکلی میتوانند با حفظ برخی از توکنهای ضربخورده اولیه برای خودشان ارزش ایجاد کنند. سپس با توجه به تغییر قیمت توکنها بر اساس نحوه بهکارگیری، تقاضا و بده بستان بازار درآمد تعیین میگردد. این مدل از دیدگاه غیرمتمرکز کردن، که در آن فرصت به دست آوردن ارزش توسط واسطهها از سیستم حذف و یا حداقل شده است، منطقی به نظر میرسد. اما ریسک این پروژهها بسیار بالا است، زیرا موفقیت آنها تنها به موفقیت توکنهایی که بهموقع ایجاد شدهاند بستگی دارد. برخی دیگر از مدلهای تجاری جدید شامل موارد زیر میشوند: مدلی که صرافی FCoinOfficial) Fcoin) در آن پیشتاز است و تلاش میکند تا از طریق پاداش دادن توکنها برای مبادلات (مدل “مبادلات استخراج است”) به جای دادن هزینه که در بیشتر صرافیها استفاده میشود، مشکل نقدینگی صرافی را حل کند. و یا پلتفرم رسانه اجتماعی Steemit که به کاربران برای محتوای تولیدشدهشان پاداش میدهد و به آنها اجازه عرضه محصولاتشان را در قبال سرمایهگذاری توکنهایشان میدهد. به طور کلی ما از ظهور توکنهای جدید و مدلهای تجاری جدید در فضای بلاک چین هیجانزده هستیم.

تحلیل UTXO و چرخههای بازار (منبع: Delphi Digital)
ما شاهد روشهای ارزیابی جدیدی برای قیمت رمز ارز هستیم؛ مانند نسبت ارزش شبکه به تراکنشها (NVT) که ارزش دلاری تراکنش دارایی کریپتو را نسبت به ارزش شبکه (که توسط Willy Woo و Chris Burniske معروف شد) میسنجد و یا آنالیز UTXO (مفهومی از سرمایه غیر زنجیرهای) که در طی یک مدتزمان معین خروجی استفاده نشده تراکنشهای بیت کوین را به قیمت مرتبط میسازد. هر دو مورد روش جالبی برای ارائه چارچوبهای جدید هستند تا ارزش بیت کوین را در طول چرخههای بازار خرسی و گاوی توضیح دهند. با این حال هنوز سؤالات زیادی در مورد اینکه راه درست برای ارزیابی توکنهای پروتکلی چیست باقی میماند. آیا باید این ارزش بر اساس تعداد اپلیکیشنهای غیرمتمرکز ساخته شده بر روی قسمت بالای بلاک چین و پایگاه کاربری آنها باشد؟ یا باید این مورد بر اساس کل منابع محاسباتی که آنها ارائه میدهند (برای مثال هزینههای GAS در اتریوم را میتوان به عنوان توان محاسباتی پیشنهادشده توسط استخراجکنندگان و یا توان ذخیره در مورد FileCoin دید) باشد؟ به طور کلی از آنجا که هنوز ما در چرخه اولیه انقلاب بلاک چین هستیم هیچ چارچوب استانداردی برای ارزیابی ارزش بلاک چینها، اپلیکیشنهای غیرمتمرکز و رمز ارزها وجود ندارد.
زمانبندی

انقلاب اینترنت: تکامل بازار، زیرساختها و شرکتها
با نگاه کردن به گذشته و اینکه چگونه برنامههای مهم در عصر اینترنت تحقق یافتند، میتوان دریافت که پیشگامان فنآوریهای جدید به ندرت همان افراد اولیه هستند که به اندازه کافی دوام آوردند و در حوزه خود پیشرو شدند: اغلب مواردی که تا به امروز با ما ماندهاند کپی از برنامههای گذشته هستند: گوگل به جای آلتاویستا (AltaVista ) یا یاهو در حوزه جستجو؛ فیسبوک به جای Friendster یا MySpace در حوزه شبکه اجتماعی. در دنیای فنآوری موفقیت نهایی یک ایده جدید بسیار وابسته به زمان ارائه آن است. چیزی که منجر به موفقیت موزایک (Mosaic) به عنوان اولین مرورگر اینترنت شد، زمان ارائه آن بود که این مرورگر را تبدیل به اولین برنامه در این زمینه کرد. در دهه ۸۰ تنها چهار دانشگاه بودجه فدرال را برای ساخت سوپرکامپیوترها دریافت کرده بودند (سوپرکامپیوترها ۲۵ میلیون دلار هزینه داشتند) و آنها NSFNET (شبکه مؤسسات علمی ملی) را توسعه دادند که اساساً همان اینترنت بود. کامپیوترهای سریع NCSA و ارتباطات اینترنتی به مارک اندریسن (Marc Andreessen) و سایر محققان اجازه داد قبل از اینکه وب گسترش یابد در موقعیت مناسبی برای استفاده از موج آن قرار گیرند.
حتی ایدههای بزرگی که به نظر میرسند تحول بزرگ بعدی باشند، میتوانند در عمل به وعدههای خود دچار مشکل شوند چرا که فنآوری و یا زیرساخت پایه آنها هنوز به اندازه کافی رشد نکرده است که بتوانند از پذیرش و پیادهسازی این ایدهها حمایت کنند. به عنوان مثال پخش آنلاین رسانهای در اوایل عصر اینترنت یک ایده محبوب بود که Broadcast.com (شرکت رادیویی اینترنتی که توسط مارک کوبن (Mark Cuban ) در سال ۱۹۹۵ راهاندازی شده بود) موفق به انجام آن شد امّا شرکتهای دیگری که در تلاش برای ارائه خدمات مربوط به ویدیو بودند در آن زمان شکست خوردند. برای موفق شدن یوتیوب (سال ۲۰۰۴)، به توسعه ارتباطات اینترنتی پهن باند همراه با پذیرش دوربینهای ویدئویی و موبایل توسط مشتریان و عبرت گرفتن از نقض حقوق کپیرایت توسط نپاستر (Napster) (اولین سرویس همتا به همتا برای اشتراک فایلها که به دلیل نقض کپیرایت تعطیل شد) نیاز بود که این موارد تقریباً ۱۰ سال بعد اتفاق افتاد. زمانبندی ارائه فیسبوک (۲۰۰۴) نیز درست همزمان با پذیرش گوشیهای هوشمند توسط مشتریان که تجربه شخصی و خصوصی بهتری را برای آنها تأمین کرده بود اتفاق افتاد. اگر آیفون (iPhone) باعث آغاز انقلاب گوشی هوشمند نمیشد، اینستاگرام، Snapchat، توییتر و Uberbe کجا بودند؟ آیفون یک وسیله موردنیاز عالی برای ایجاد و استفاده از رسانههای اجتماعی بود. برخی استدلال میکنند که رسانههای اجتماعی در نهایت به جریان اصلی تکنولوژی تبدیل شدند زیرا که گوشیهای هوشمند در همان زمان به جریان اصلی تبدیل شدند – هر دو در لحظه مناسب یکدیگر را کامل کردند. در فضای بلاک چین پذیرش اپلیکیشنهای غیرمتمرکز به عنوان جریان اصلی بسیار وابسته به بلوغ تکنولوژی و زیرساختها خواهد بود که میتواند اجازه امکانپذیر شدن و رشد برخی موارد را دهد. برخی از ایدهها میتوانند در چند سال آینده امکانپذیر و عملی باشند و برای برخی دیگر ممکن است ۵ تا ۱۰ سال طول بکشد تا امکانپذیر گردند.
در نتیجه تکنولوژیهای نوظهور به مفاهیم و مدلهای تجاری جدید اجازه ظهور میدهند و این مهم است که آنها را از زوایای جدید بررسی کنیم چرا که ممکن است روشهای قبلی قابلاعمال نباشند. زمان لازم است تا بسیاری از این مفاهیم جدید تأیید گردند و پذیرش آنها توسط جامعه ارتباط نزدیکی با زمانبندی ارائه آنها دارد.