سطوح حمایت و مقاومت – Support and Resistance Levels
دو مفهوم حمایت و مقاومت بدون شک دو مورد از مهمترین و پرکاربردترین مفاهیم مورد بحث در تحلیل تکنیکال هستند. تحلیلگرها از این دو مفهوم برای اشاره به سطوح قیمتی جذبکننده و یا دفعکنندهی قیمت استفاده میکنند. در نگاه نخست، ممکن است شناسایی این سطوح اندکی دشوار به نظر برسد، اما پس از بررسی حالات مختلف آنها میتوان به راحتی بر آنها تسلط پیدا کرد.
تشریح
سطح حمایتی سطحی است که در آن انتظار میرود بر اثر اشباع تقاضا (افزایش تعداد خریداران) عملاً روند نزولی متوقف شود. همین طور که روند یک کوین یا سهم کاهش پیدا میکند، تقاضا برای آن به تدریج افزایش مییابد و بدین ترتیب، یک سطح/خط حمایت به تدریج شکل میگیرد.
در مقابل، سطح مقاومتی سطحی است که در آن انتظار میروند بر اثر اشباع عرضه (افزایش تعداد فروشندگان) عملاً روند صعودی متوقف شود. ناحیهی مقاومتی جایی است که در آن پس از افزایش تدریجی قیمت کوین/سهم، عرضه افزایش پیدا کرده و در نتیجه، یک سطح/خط مقاومتی شکل گرفته است.
معاملهگرهای باتجربه باید بتوانند سطوح حمایتی/مقاومتی را تشخیص دهند و مشخص کنند قیمت چه زمانی به این سطوح واکنش نشان میدهد.
مثال
فرض کنید معاملهگری متوجه شده است که قیمت یک سهم، کوین یا … طی چند ماه چندین بار تا نزدیکی ۸۰ دلار آمده و اگر چه بسیار به آن نزدیک شده است، اما نتوانسته از این سطح عبور کند. در این مورد، معاملهگر میتواند این سطح قیمتی یعنی سطح قیمتی نزدیک به ۸۰ دلار را یک سطح مقاومتی معتبر معرفی کند. به تصویر نمودار زیر دقت کنید:
از سال ۲۰۰۲ به بعد هر بار که قیمت سهام این شرکت به ۸۰ دلار رسیده است، با برخورد به سطح/خط مقاومت ۸۰ دلاری (خط سبز رنگ در بالای نمودار)، راه نزول قیمت را در پیش گرفته است.
همان طور که در نمودار بالا دیده میشود، سطوح مقاومتی مانند یک سقف عمل میکنند که مانع رشد بیشتر قیمت میشوند. از طرف دیگر و در مقابل سطوح مقاومتی، سطوح حمایتی را داریم که مانند یک کف عمل میکنند و مانع ریزش بیشتر قیمت میشوند. همان طور که در تصویر زیر دیده میشود، اگر معاملهگر بتواند سطح حمایتی را به درستی شناسایی کند، عملاً یک فرصت خرید خوب را برای خود شکار کرده است، زیرا این سطح عموماً همان جایی است که معاملهگرها به این نتیجه میرسند که سهم، کوین یا مورد معاملهی مد نظر به ارزش واقعی خود رسیده است و در نتیجه، این گونه تعداد خریداران افزایش مییابد و مجدداً قیمت به سمت بالا هدایت میشود.
نمودار بالا مربوط به بازار معاملهی یورو به دلار آمریکا در بازهی زمانی هفتگی است. ناحیهی آبی رنگ پایین از سال ۲۰۱۵ تا کنون به خوبی نقش ناحیهی حمایتی را ایفا کرده است و هر بار که قیمت به آن محدوده رسیده است با برگشت مواجه شده است. نکتهی دیگری که در این نمودار حائز اهمیت است، ناحیهی آبی رنگ بالا است که تا اواسط سال ۲۰۱۷ نقش مقاومتی را ایفا میکرده است، اما پس از اینکه قیمت از آن عبور کرده است و این ناحیهی مقاومتی به اصطلاح شکسته شده است، از آن به بعد دیگر مانند یک ناحیهی حمایتی عمل میکند که قیمت با برخورد به آن به بالا برمیگردد.
نحوه استفاده
پس از شناسایی صحیح سطح، خط یا ناحیهی حمایتی/مقاومتی، نحوهی استفاده از آن بسیار ساده است و فرصت ارزشمندی را برای ورود به معامله یا خروج از معامله در اختیار معاملهگر قرار میدهد. هنگامی که قیمت به سطح حمایتی یا مقاومتی نزدیک میشود، دو حالت پیش میآید: یا از آن ناحیه برگشت میخورد یا آن را میشکند و از آن عبور میکند تا به سطح حمایت یا مقاومت بعدی برسد (سطوح حمایت/مقاومت چندگانه در ادامه توضیح داده میشوند). معاملهگر تا وقتی که این سطوح پابرجا هستند به آنها پایبند میماند و پس از شکسته شدنشان از معاملهی مبتنی بر آن خارج میشود.
اغلب معاملات بر مبنای این باور هستند که سطوح حمایتی/مقاومتی شکسته نخواهند شد. با این حال، چه قیمت توسط سطح حمایت/مقاومت متوقف شود یا این سطوح را بشکند و از آنها عبور کند، معاملهگرها میتوانند از جهتی که توسط این سطوح مشخص میشود استفاده کنند و به سرعت به این نتیجه برسند که آیا سطوح مذکور را درست تشخیص دادهاند یا خیر. اگر قیمت در جهت منطبق با تحلیل تحلیلگر پیش نرود، تحلیلگر میتواند با ضرر اندک از معامله خارج شود. با این حال، اگر قیمت در جهت درست پیش برود، سود خوبی نصیب معاملهگر خواهد شد، زیرا برگشت قیمتی از این سطوح معمولاً قابل توجه است.
سطوح حمایت و مقاومت چندگانه
برای روشن شدن بحث حمایتها و مقاومتهای چندگانه تصویر زیر را که مربوط به کل سابقهی معاملات کوین ریپل در صرافی BITFINEX در بازهی روزانه است در نظر بگیرید:
نمودار بالا را از سمت چپ به راست با هم مرور میکنیم. همان طور که در تصویر میبینید، سه خط سبز رنگ افقی بر روی نمودار رسم شده است. این خطوط در زمانهای مختلف نقش مقاومت و یا حمایت را ایفا میکنند. در ابتدای روند، قیمت پایین از R2 یا همان مقاومت دوم قرار دارد (دقت کنید که این خط در این زمان نقش مقاومت را دارد)، این مقاومت اجازهی پیشروی به قیمت نمیدهد و قیمت را به سمت سطح پایینی خود یعنی خط سبز رنگ پایینی که R1 است برمیگرداند. R1 نمیتواند مانع ریزش شود (یعنی نمیتواند نقش S1 را ایفا کند) و نقش مقاومتی به خود میگیرد. قیمت زیر R1 قرار میگیرد و تمامی خطوط R1 تا R3 برای آن مقاومت به حساب میآیند (مفهوم مقاومتهای چندگانه). پس از آن قیمت چند بار به R1 برخورد میکند و نمیتواند از آن عبور کند و چندین بار ریزش را تجربه میکند. نهایتاً، در اواخر سال ۲۰۱۷، قیمت کوین ریپل صعود خوبی را تجربه میکند و از هر سه خط سبز رنگ عبور میکند و هر سه مقاومت را پشت سر میگذارد. حال که قیمت بالاتر از بالاترین مقاومت یعنی R3 قرار گرفته است، نقش هر سه خط از مقاومت به حمایت تغییر میکند و به سه حمایت محکم برای کوین مد نظر تبدیل میشوند. سطح حمایتی اول (یعنی S1) یک بار در ماه آوریل مانع ریزش قیمت میشود و قیمت را به بالاتر از این منطقه حمایتی برمیگرداند، اما دفعهی بعد چنین توانی ندارد و شکسته میشود تا قیمت سراغ تست کردن حمایت دوم یعنی S2 برود که این حمایت هم شکسته میشود و این بار S3 مانع ریزش میشود و قیمت را به سمت S2 برمیگرداند اما این بار S2 نقش مقاومتی دارد (چون قیمت زیر آن قرار دارد و توان عبور از آن را هم ندارد) و مانع رشد قیمت میشود (به همین دلیل در نمودار نیز برچسب آن را از S2 به R2 در راستترین بخش نمودار تغییر دادهایم).
انواع دیگر حمایتها و مقاومتها
با این حال، سطوح حمایت و مقاومت همواره به شکل خطوط (یا نواحی) افقی نیستند و انواع دیگری هم دارند که در ادامه به معرفی آنها میپردازیم:
- خط روند (در نقش حمایت یا مقاومت): خطوط روند دارای شیب صعودی یا نزولی همواره وقتی قیمت بالاتر از آنها باشد نقش حمایت و هنگامی که قیمت پایینتر از آنها باشد نقش مقاومتی ایفا میکنند. در زیر یکی از این حالتها را به عنوان نمونه با هم میبینیم:
- اعداد رُند: یکی دیگر از ویژگیهای رایج حمایتها یا مقاومتها این است که قیمت کوین، سهم یا … ممکن است هنگام عبور از اعداد رُند (مثلاً قیمت ۱۰۰ دلاری) به مشکل بخورد و عبور آن مشمول مرور زمان نسبتاً طولانی شود. این تمایل طبیعی در میان بسیاری از معاملهگرها مشاهده شده است که اغلب ترجیح میدهند کوینها یا سهمهای خود را روی اعداد رند معامله کنند؛ از این رو، این اعداد در بسیاری از موارد نقشهای حمایتی یا مقاومتی ایفا میکنند که ناشی از رفتار مستقیم معاملهگرها است.
- سایر اندیکاتورها: تمام اندیکاتورهای موجود در تحلیل تکنیکال نیز میتوانند نقش حمایتی یا مقاومتی ایفا کنند. در اینجا برای روشن شدن بحث به طور خلاصه به نقش حمایتی/مقاومتی دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
- میانگینهای متحرک (MA): بسیاری از تحلیلگرها برای پیشبینی قیمتهای آینده از میانگینهای متحرک استفاده میکنند. این میانگینهای قیمتی به صورت منحنی بر روی نمودار قرار میگیرند و هنگامی که قیمت زیر آنها قرار میگیرد نقش مقاومتی و هنگامی که قیمت بالای آنها است نقش حمایتی ایفا میکنند. برای نمونه، به عملکرد حمایتی/مقاومتی میانگین متحرک ۱۵ روزه (خط آبی رنگ روی نمودار) در تصویر زیر دقت کنید (مقاومتها با برچسب R و حمایتها با برچسب S نشان داده شدهاند):
- سطوح فیبوناچی: سطوح فیبوناچی یکی از ابزارهای محبوب معاملهگران اغلب کوتاهمدتی و میانمدتی هستند، زیرا سطوح حمایت/مقاومت بالقوه را به روشنی مشخص میکنند. این سطوح نیز در بازههای زمانی و در قیمتهای مختلف میتوانند نقش حمایت/مقاومت از خود نشان بدهند.
بررسی و ارزیابی بیشتر
همان طور که دیدید، در این نوشتار از واژههای «کف» برای حمایت و «سقف» برای مقاومت نیز استفاده کردیم. در همین راستا، میتوان قیمت را به توپی لاستیکی تشبیه کرد که در یک اتاق بالا و پایین میشود و به کف (حمایت) میخورد و به سمت بالا یعنی سقف (مقاومت) بر میگردد. حال فرض کنید که این توپ لاستیکی در اواسط حرکت خود به یک توپ بولینگ تبدیل شود. این نیروی اضافی، در صورتی که به سمت بالا باشد، توپ را از سطح مقاومتی عبور خواهد داد و در صورتی که به سمت پایین باشد، کف حمایتی را در هم خواهد شکست. در هر صورت، نیروی اضافی (یا به عبارت تکنیکالتر، نیروی گاوها یا خرسهای بازار) برای شکست مقاومت یا حمایت مورد نیاز است.
نمودارها به معاملهگرها و سرمایهگذارها اجازه میدهند نواحی حمایت و مقاومت را به صورت بصری شناسایی کنند و به نشانههایی در خصوص اهمیت این سطوح دست یابند. از این میان، مشخصاً میتوان به موارد مهم زیر اشاره کرد:
- تعداد تماسها: هر چه تعداد دفعات برخورد قیمت با یک سطح یا ناحیهی حمایتی/مقاومتی بیشتر باشد (اصطلاحاً ناحیهی مذکور تست یا لمس شود)، آن سطح یا ناحیه اهمیت بیشتری پیدا میکند. هر چه برخورد قیمت با یک سطح خاص بیشتر شود، افراد بیشتری متوجه آن خواهند شد و تصمیمهای خود برای انجام معاملهشان را به آن سطح نزدیکتر خواهند کرد.
- تقدم نوسان قیمتی: نواحی حمایت و مقاومت هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکنند که پس از صعود یا نزولهای شدید قرار بگیرند. برای مثال، یک صعود (افزایش قیمت) سریع و شدید باید با مقاومت قدرتمندتر و مستحکمتری روبرو شود تا نیروی آن مهار شود. این در حالی است که برای یک صعود آهسته و ضعیف چنین نیازی وجود ندارد و شاید اصلاً توجه خاصی هم جلب چنین افزایش قیمتی نشود.
- میزان حجم معامله در سطوح قیمتی: هر چه خرید و فروشهای بیشتری در یک سطح قیمتی خاص انجام شود، سطح حمایتی یا مقاومتی مربوطه مستحکمتر میشود، زیرا معاملهگرها و سرمایهگذاران این سطوح قیمتی را به خاطر میسپارند و تمایل پیدا میکنند که از آنها استفاده کنند. هنگامی که این قبیل تحرکهای قدرتمند همزمان با حجمهای بالا روی میدهند و قیمت نزول پیدا میکند، هنگام بازگشت به این سطح احتمالاً باز هم شاهد فروشهای سنگینی خواهیم بود، زیرا این تمایل ذهنی پیشتر در معاملهگرها ایجاد شده است.
- زمان: اگر سطوح حمایتی و مقاومتی چندین و چند بار و در دورههای زمانی نسبتاً منظم تست شوند (و شکسته نشوند)، نواحی حمایت و مقاومت مربوطه اهمیت بیشتری پیدا میکنند.
نتیجهگیری
سطوح حمایتی و مقاومتی یکی از مفاهیم کلیدی مورد استفادهی تحلیلگرهای تکنیکال هستند و مبنای طیف وسیعی از ابزارهای آنالیز تکنیکال به حساب میآیند. حمایت و مقاومت را به زبان ساده میتواند همانند کف و سقفهای متوالی برای قیمتهای معامله در نظر گرفت. قیمتها افت میکنند و سطح حمایتی را تست میکنند (که یا کف پابرجا میماند و قیمت را به بالا برمیگرداند یا شکسته میشود و قیمت به سراغ تست سطح حمایتی بعدی میرود). در مقابل، برای سطح مقاومتی را نیز میتوان همین جمله را در جهت عکس تکرار کرد: قیمتها بالا میروند و سطح مقاومتی را تست میکنند (که یا سطح مقاومتی پابرجا میماند و قیمت را به پایین برمیگرداند و یا شکسته میشود و قیمت به سراغ تست سطح مقاومتی بعدی میرود).
در مجموع، تعیین سطح آیندهی حمایت/مقاومت باعث افزایش سود سرمایه گذاریها میشود، زیرا در این صورت معاملهگرها میتوانند تصویر دقیقی از روند و جهت قیمت و شرایط بازگشت (به بالا/به پایین) آن پیدا کنند. همان طور که در بالا گفته شد، روشهای متعددی برای شناسایی حمایتها و مقاومتها وجود دارد، اما صرف نظر از روش انتخابی میتوان گفت که تفسیر آنها مشابه یکدیگر است: حمایتها و مقاومتها سعی میکنند روند حرکتی قیمت را تغییر دهند.