دربارهی ارزش دفتری سهام و خالص داراییهایی مشهود بیاموزید
در این بخش از دروس سرمایه گذاری و تحلیل ترازنامه، با مفاهیم ارزش دفتری سهام و خالص داراییهای مشهود آشنا خواهیم شد. در این مقاله به موضوعاتی مانند دلیل اهمیت خالص داراییهایی مشهود یا ارزش سهام دفتری، نقش ارزش دفتری سهام در برآورد کیفیت یک کسب و کار و ارتباط بین داراییهای یک شرکت و سودی که تولید میکند، پرداخته میشود.
درس سوم سرمایه گذاری: تحلیل ترازنامه
مفاهیم ارزش دفتری سهام (book value) یا خالص داراییهای مشهود (net tangible assets) و دارایی سهامداران در ترازنامه یک چیز نیستند. برای رسیدن به ارزش دفتری سهام یک شرکت، شما باید میزان دارایی سهامداران را داشته و تمامی موارد دارایی مشهود را از آن کم کنید.
این محاسبه شما را به ارزش نظری تمام داراییهای مشهود شرکت میرساند که همان داراییهای قابل لمس و مشاهده هستند؛ درست برخلاف مواردی مثل امتیازنامه، علائم تجاری، حق نشر و روابط با مشتری که اینگونه نیستند.
همین تفاوت است که باعث میشود از ارزش دفتری سهام اغلب به عنوان خالص داراییهای مشهود یاد شود.
چرا خالص داراییهایی مشهود یا ارزش سهام دفتری مهم است؟
با وجود اینکه سرمایه گذاران بیتجربه و حتی پرتالهای مهم و بزرگ مالی از این داراییها غافلند، اما میزان خالص داراییهای مشهود یک شرکت که در ترازنامهی آن ذکر شده است، از اهمیت زیادی برخوردارند. در حقیقت، حتی ممکن است که بنا به منبع دادههای مالیتان، خالص داراییهای مشهود برای شما محاسبه نشده باشد و در نتیجه لازم باشد که خودتان گزارش سالانه یا 10k را بررسی کرده تا آن را محاسبه کنید.
(در چنین مواردی، محاسبهی ارزش دفتری سهام آسان است. آنچه شما باید انجام دهید این است که کل دارایی را در نظر گرفته و داراییهای مشهود مثل سرقفلی (overhead) را از آن کم کنید؛ آنچه باقی میماند، مثل ساختمانها، کامپیوترها، تلفنها، ماشینآلات، قلمها و صندلیهای شرکت، دارایی پایه و اساسی شرکت است.)
ارزش دفتری سهام در برآورد کیفیت یک کسب و کار بسیار مفید است
ارزش دفتری سهام در برآورد کیفیت یک کسب و کار میتواند به شدت مفید باشد. در حقیقت، ثروتمند شدن از طریق سرمایه گذاری در یک کسب و کار عالی بسیار آسانتر است؛ اما با نگاهی به کسب و کارهای به اصطلاح بد نیز میتوان به چیزهای هوشمندانهای رسید. یک کسب و کار خوب میتواند بین 12 تا 25 درصد ارزش دفتری سهام، سود پس از پرداخت مالیات ایجاد کند.
یک کسب و کار عالی میتواند بیش از 25 درصد ارزش سهام دفتری، سود پس از پرداخت مالیات ایجاد کند.
میزان پایداری این بازدهها بسیار مهم است. چیزی که موجب شگفتانگیز بودن شرکت Hershey به عنوان یک جایگاه بلندمدت شده این است که این شرکت نشان داده که توانایی تولید نتایج عالی نه تنها برای سالها یا دههها، بلکه برای نسلهای قرن 19، 20 و 21 را داشته است.
این مسئله یک کشف جدید است که حدود سی سال پیش وارد روند کلی جامعه شد. قبل از آن، تصور بر این بود که هر چه میزان داراییهای یک شرکت بیشتر باشد، بهتر است. در واقع این موضوع مربوط به مجموعهای از سرمایه گذاران ارزشی موفق بود که عیب این رویکرد را نشان دادند.
آنها نشان دادند که کسب و کارهای سرمایهبر نه تنها بازده سرمایه کمتری تولید میکنند، بلکه ممکن است در طی دوران تورم شدید کاملا نابود شوند. دلیل این مسئله این است که دارایی، تاسیسات و تجهیزات باید با قیمتهای اسمی که دائما در حال افزایشند، جایگزین شوند؛ درست برعکس چیزهایی مثل یک شرکت نرمافزاری که میتواند قیمتها را، بدون تطبیق زیاد با ساختار قیمت یا پایهی دارایی سرمایه گذاریشده، به سادگی افزایش دهد.
ارتباط بین داراییهای یک شرکت و سودی که تولید میکند
شما احتمالا تا الان به طور تقریبی این مسئله را درک کردهاید، حتی اگر متوجه این موضوع نباشید. شاید یک موقعیت احتمالی دلیل آن را نشان دهد. بیایید فرض کنیم که شرکت شما هر ساله 10 میلیون دلار درآمد داشته و 30 میلیون دلار نیز در دارایی خود دارد.
شرکت ما نیز هر ساله 10 میلیون دلار درآمد داشته اما 50 میلیون دلار در دارایی خود دارد. به طور کلی میفهمیم که بین میزان داراییهای یک شرکت و سودی که برای صاحبانش تولید میکند، رابطهای وجود دارد.
اگر شما میخواهید که درآمد شرکت خود را دو برابر کنید، میبایست که 30 میلیون دلار دیگر نیز در شرکت خود سرمایه گذاری کنید. شرکت بعد از این سرمایه گذاری مجدد 60 میلیون دلار در دارایی خود داشته و به طور سالانه نیز 20 میلیون دلار درآمد خواهد داشت.
من خیلی خوششانس نخواهم بود. اگر من بخواهم که درآمد شرکت خود را دو برابر کنم، میبایست که 50 میلیون دلار دیگر نیز در شرکت خود سرمایه گذاری کنم که در این صورت دارایی دو برابر میشود. شرکت بعد از این سرمایه گذاری مجدد 100 میلیون دلار در دارایی داشته و به طور سالانه نیز 20 میلیون درآمد خواهد داشت، معنی این اتفاق چیست؟
شما باید در درآمدهای خود 30 میلیون دلار نگهداری کنید تا سود خود را دو برابر سازید. من باید 50 میلیون دلار نگه دارم تا همان سود را دریافت کنم.
این به این معناست که شما مابهالتفاوت آن را، که در این مورد 20 میلیون دلار است، به عنوان سود پرداخت کرده، آن را مجددا در کسب و کار سرمایه گذاری کرده، بدهی را کاهش داده یا سهام را مجددا خریداری کردهاید! ما دربارهی این موضوع در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد، اما این موضوع ارتباطی نزدیک با چیزی به نام درآمدهای مالک دارد.