ترکیب صنعت پخش آنلاین با مدل کسب و کار غیر متمرکز
این مقاله، اثر تمرکز زدایی در جهان پخش ویدئوی آنلاین و مدلهای کسب و کار آن را بررسی میکند؛ گزینههای مطرحشده توسط برنامههای کاربردی بلاکچین را معرفی میکند؛ مدلهای کسب و کار مبتنی بر بلاکچین موجود را مقایسه و نگاهی گذرا به آتیه و اندازه احتمالی این بازار نوظهور میاندازد.
تمرکز زدایی، ریشه وب جهانگستر، به طور آگاهانه به عنوان یک شبکه باز و غیراختصاصی طراحی شده است. حتی اگر دهههای بعد از اختراع تیم برنرز لی (Tim Berners-Lee)، شاهد پیشرفت شرکتهای فنی، گروههای تولیدی رسانهای و مؤسسات نظارتی بودند که مسلما هدف اصلی وب را تحتالشعاع قرار دادند، تلاش برای تمرکز زدایی، عامل پیشران کلیدی برای فرآیندهای مهمی باقی میماند که اینترنت را به گونهای که امروزه میباشد، شکل دادهاند (برای مثال انتقال به وب ۲.۰ و ظهور اقتصاد به اشتراک گذاری). مصرف و پخش ویدئو که امروزه به عنوان تقاضاکننده بیش از نیمی از کل ترافیک اینترنت را تشکیل میدهد، به وضوح، تحت تأثیر این تحرکات، تحول مییابد.
سهم ویدئو از ترافیک اینترنت جهانی. منبع: Quartz/ Atlas
از دهه ۲۰۰۰ تاکنون، این مقوله توسط تعداد اندکی از شرکتهایی که به طور مرتب، به جلوگیری از به کارگیری سازوکارهای پخش محتوای همتا به همتا ادامه دادهاند، کنترل شده است. تولیدکنندگان محتوا که به ایجاد ارزش برای این مؤسسات متمرکز عادت کردهاند، مطالب خود را در عوض هاستینگ رایگان و در برخی موارد، بخشی از درآمدی که تولید میکنند، ارائه میکنند. این عادت، توپولوژی چشمانداز پخش ویدئو (و داده) مدرن را شکل داد: در سال ۲۰۱۵، سهم ویدئو از ترافیک اینترنت جهانی، از ۷۰% فراتر رفته بود و بیش از نیمی از کل جریانهای دادهی فرااطلس، متکی به شبکههای خصوصی بودند.
عملا نیمی از کل پول حساب فیسبوک و گوگل، بر تبلیغات دیجیتال در سراسر جهان هزینه شده است.
همانطور که آقای برنرز لی آن را به زیبایی بیان میکند:
“ما یک مشکل فناوری نداریم، بلکه یک مشکل اجتماعی داریم”.
جنبش همتا به همتا (P2P)، عوامل تشویقی کریپتوکارنسی را شامل میشود
موضوع دارای اهمیت ویژه برای مقولهی پخش ویدئو، سیستمهای اشتراک فایل همتا به همتا است که در آنها، بیتتورنت (Bittorrent) با بیش از ۱۷۰ میلیون کاربر فعال ماهانه ( نزدیک به دو برابر اعضایی که نتفلیکس (Netflix) در پایان سال ۲۰۱۶ داشت)، احتمالا بهترین مثال شناختهشده میباشد.
پروتکل بیتتورنت، به عنوان بستری برای تعدادی از مدلهای درآمدزایی محتوا استفاده شده است و برای نشان دادن هالهای از آنها مفید میباشد. به بیان ساده، ویدئوی درخواستی حمایتشده توسط تبلیغات (AVOD) وقتی صورت میگیرد که تبلیغات، به عنوان بخشی از محتوای ارائهشده در نظر گرفته میشود (یعنی: یوتیوب)؛ ویدئوی درخواستی مبادلهای (TVOD) هنگامی صورت میگیرد که برای محتوا در ازای هرگاه که دیده شود یا اجاره داده شود پرداخت صورت میگیرد (آیتونز اپل را در نظر بگیرید)؛ و ویدئوی درخواستی اشتراکی (SVOD)، بدان معناست که یک کارمزد دورهای به منظور فراهم کردن امکان بازیابی از یک فهرست محتوا مطالبه میشود (برای مثال، نتفلیکس).
درک مدلهای درآمد ویدئوی درخواستی. منبع: Muvi
تا زمانی که اضافه شدن یک قابلیت رایگان حمایتشده با تبلیغات، موجب شد که برنامهی باندلها (که با عنوان Bittorrent Now مجددا علامتگذاری شد و اکنون یک پلتفرم AVOD میباشد) به مخاطبانی به تعداد ۲۰۰ میلیون نفر دست یابد، بیتتورنت، از زمان برنامهی کاربردی اشتراک فایل مشابه دراپباکس (Dropbox) سینک (Sync) بیتتورنت (که بعدها با عنوان Resilio مجددا نامگذاری شد) تا باندلهای بیتتورنت TVOD، در رسیدن به یک سطح عالی مشکل داشته است.
خدمات باندلها به بیش از ۳۰.۰۰۰ پخشکننده سود رسانده است که این امر، مطمئنا یک پیشرفت است، اما همجنان از موجود بودن بیش از ۱۰۰ میلیون کانال برآوردشدهی یوتیوب فاصله دارد.
با این وجود، در رابطه با هرکدام از این موارد، امکانی که پروتکل بیتتورنت فاقد آن است، یک ساختار تشویقی مناسب است: کاربران، برای ارائهی پهنای باند و ظرفیت ذخیرهسازی، به شیوهای اصولی پاداش داده نمیشوند. بنابراین، شبکه باید برای ارائهی هر دو مورد، روی حسن نیت شرکای خود حساب کند.
تعدادی از پروژهها وجود دارند که در نظر دارند از یک بلاکچین برای افزودن چنین عوامل تشویقی و ایجاد یک مبادلهی ذخیرهسازی و پهنای باند همتا به همتای پایدار و حذفنشدنی استفاده نمایند. IPFS ، Swarm و استورج (Storj)، چند عدد از این پروژهها هستند. پیشرفتهای آنها، خواستار مانع کمتری برای ورود به بازار ویدئوی آنلاین میباشند و احتمالا مدلهای کسب و کاری به وجود میآورند که همچنین، برای اداره، تأمین مالی، سیاستهای محتوا و امکانات اجتماعی آنها، روی سازوکارهای تقریبا غیر متمرکز حساب میکنند. در قسمت بعدی، ما مروری بر ۹ مثال از این پروژهها را ارائه خواهیم نمود.
۹ سرمایه گذاری ریسک پذیر مبتنی بر بلاکچین که به یک زمینه ویدئومحور تحول مییابند
همانطور که تنوع مدلهای درآمدزایی محتوا نشان میدهد، اتفاق نظری دربارهی این که آیا تبلیغات، بخش حیاتی از مدل کسب و کار است یا خیر وجود ندارد: برخی به شدت از آن طرفداری میکنند، درحالیکه دیگران ترجیح میدهند که به هر قیمتی از آن اجتناب کنند. کسب و کارهای مبتنی بر بلاکچینی که به یک زمینهی ویدئومحور تحول مییابند یا ممکن است تحول یابند را میتوان مطابق با دیدگاه بیانشدهی آنها دربارهی این موضوع دستهبندی کرد:
AdChain، یک فناوری بلاکچین مبتنی بر اتریوم (Ethereum) است که “تغییر قابلتوجه شیوهای که با آن، تبلیغکنندگان و پخشکنندگان، زنجیرههای تأمین خود را اداره میکنند و تأثیرات تبلیغات را مبادله میکنند” را هدف قرار داده است. بلاکچین، “به منظور ارائهی یک مجموعه داده جهانی و زبان رایجی که هر فردی آن را درک میکند و به آن اعتماد دارد، مورد استفاده قرار میگیرد و تنها منبع حقیقتی که تمام شرکاء میتوانند برای کار کردن با یکدیگر و حذف کلاهبرداری به آن دسترسی داشته باشند گشته است” که صنعت تبلیغات دیجیتال را مختل میکند.
AdBit، یک “شبکهی تبلیغات توانمندشده با بیت کوین و بلاکچین کاربردی است که با یک ‘مزایدهی هوشمند’ و سیستم پرداخت آنی و به روشی کاملا شفاف برای تبلیغکنندگان و پخشکنندگان کار میکند”.
HubDSP، یک پلتفرم طرف تقاضا (DSP) کاربردی است “که امکان مدیریت مبادلهی تبلیغات متعدد و حسابهای مبادلهی داده از طریق یک رابط کاربری را برای خریداران فهرست تبلیغات دیجیتال فراهم میکند”.
یک تصویر کلی از پلاگین مرورگر Mass.Network.
Mass.Network، یک “DMP (پلتفرم مدیریت داده) غیرمتمرکز” میباشد که به کاربران اجازه میدهد ترافیک و دادهی رفتاری خود را از طریق یک پلاگین مرورگر که به صورت پیشفرض تبلیغاتها را مسدود میکند، هر چقدر که میخواهند، درآمدزا نمایند.
Brave، یک “مرورگر متمرکز بر حریم خصوصی و متن باز است که تبلیغهای بدافزار را مسدود میکند […] و شامل یک سیستم دفتر کل است که به طور ناشناس، توجه کاربر را به پاداش دادن درست به پخشکنندگان جلب میکند”. Basic Attention Token، “واحد مبادلهی توکنشدهی بین پخشکنندگان، تبلیغکنندگان و کاربران است که نام آن، از توجه کاربر گرفته شده است یا توسط توجه کاربر تعیین شده است “.
Livepeer، یک پروژه است که در نظر دارد “یک پروتکل تشویقشدهی از لحاظ اقتصادی رمزنگاری شده و سرویسدهندهی رسانهای آزاد برای پخش ویدئوی زنده که منجر به یک راه حل پخش زندهی ارزانتر، مقیاس پذیرتر و غیر متمرکزتر از راه حلی که امروزه وجود دارد میشود” ارائه کند.
سینگولاردیتیوی (SingularDTV)، “یک استودیوی سرگرمی بلاکچین، پلتفرم مدیریت حقوق قرارداد هوشمند و پرتال ویدئوی درخواستی” است که از طریق یک ICO (عرضهی اولیهی سکه) در سال ۲۰۱۶، به خوبی برای خود تأمین وجه نموده است و تحت پیشرفت حالت پنهان قرار دارد.
یک عکس از اولین برنامهی کاربردی اقتصاد توجه Qrator و سینریوها (Synereos).
سینریو، در حال “توسعهی مجموعهای از ابزارهای طراحیشده برای ادغام در یک شبکه اجتماعی کاملا غیر متمرکز است که در نهایت، به یک پلتفرم محاسبه جهانی و گسترده عمومیت مییابد. گرچه راه طولانی است، اما این راه توسط برنامههای کاربردی ارائهدهندهی راهحلهای عملیاتی و واقعی که از AMPها، یعنی ارز رمزنگاریشده سینریو استفاده میکنند و برای آنها پشتیبانی فراهم میکنند، هموار شده است”.
Steem، یک “پلتفرم رسانهی اجتماعی مبتنی بر بلاکچین کاربردی است که در آن، هر فردی میتواند پاداش کسب کند” که این پلتفرم، بیش از یک میلیون دلار به اعضای خود پرداخت نموده است.
مقایسهی مقدار تأمین وجه و کشش در ۹ پروژهی مبتنی بر بلاکچین. برخی مقادیر، مخصوصا برای تأمین وجه، برآوردشده هستند.
البته این ۹ پروژه در سطوح بسیار متفاوتی قرار دارند. یک روش برای تجسم این امر، ترسیم آنها در یک ماتریس مطابق با کشش و تأمین وجه آنهاست. اکثر ۹ گزینه ما به میزان اندکی تأمین وجه شدهاند و تاکنون به کشش بسیاری دست نیافتهاند. در سمت راست نمودار، ۴ بخش مجزا وجود دارند. استیمیت (Steemit) در قسمت بالای سمت راست، به صورت خصوصی تأمین وجه شده است و بیش از ۱۰۰ هزار حساب ثبت نام شده و ارزش بازاری به میزان دهها میلیون دلار دارد. بریو که توسط بنیانگذار Mozilla Foundation و مخترع جاوااسکریپت (Javascript) تأسیس شده است، تأمین وجه خصوصی بسیار و یک پایگاه کاربری بزرگ برای ساختن یک بازار برای ارز رمزنگاری شده آتی خود دارد. SingularDTV ، در crowdsale (همان ICO) خود، ۷.۵ میلیون دلار ایالات متحده گردآوری نموده است و در مسیر پیشرفت خود همراه با یک جامعهی در حال رشد قرار دارد. سینریو، بیش از ۴ میلیون دلار جمعآوری کرده است و اخیرا، پس از مشکلات داخلی زمانبر، شروع به انتشار برنامههای کاربردی خود نمود.
روشی دیگر برای مقایسه این طیف از نوآوریها، بررسی جنبههای ساختاریتر، از قبیل گرایش کد (از محصول گرفته تا پلتفرم)، سازوکارهای اداره (از کاملا متمرکز گرفته تا کاملا غیرمتمرکز) و تأمین وجه (از آوردهی جمعی گرفته تا آوردهی سازمانی) میباشد. ماتریس زیر، از مکعب روبیک ساختاری توانمندشده با توکن (Token Powered Structural Rubix Cube) Doug Petkanic الهام میگیرد:
مقایسهای از ۹ کسب و کار مبتنی بر بلاکچین که به یک زمینهی ویدئومحور مطابق با “گرایش کد”، اداره و تأمین وجه خود تحول مییابند یا ممکن است تحول یابند.
آشکار است که دو عدد از اکثر نوآوریهای مؤفق که نزدیکتر به سطح محصول کدگذاری شدهاند، معمولا بر پایهی فناوری اتریوم ساخته شدهاند (SingularDTV و مرورگر بریو/ Basic Attention Tokenها)، درحالیکه سینریو و استیمیت، یک دیدگاه محصول و پلتفرم ( برنامهی کاربردی یا پرتال + بلاکچین خاص) دارند.
در میان ۴ بخش مجزای ما، قبول ناسازگاری اندک، موردتوافق همگان است. برای کاربر نهایی، استیمیت، یک پلتفرم وب مناسب است که از طریق یک URL (آدرس سایت) قابل دسترسی است. بریو، یک مرورگر است که به محض آن که مورد استفاده قرار گیرد، تمام امور رمزنگاریشده را اداره میکند. SingularDTV، در حال ساخت یک پرتال وب است و هماکنون، یک کیفپول وب دارد. سینریو، یک ابزار ساده برای درآمدزایی از لینکهای یوتیوب به عنوان اولین گسترش خود انتخاب نموده است. از سوی دیگر، HubDSP، نیازمند تغییر کامل از پلتفرم طرف تقاضای دیگر مورداستفاده توسط تبلیغکنندگان است (یا هر دو را ترکیب نمایید، که این امر، به هدف مدیریت تمام دارایی شما در یک مکان واحد آسیب میزند)، و adChain که همچنان در پیشرفت اولیه قرار دارد، دفترچه شناسانگر مشابهی را ارائه میکند.
علاوه بر سهولت در استفاده (انتخاب برای ساخت “بر پایه” چیزی که هماکنون به طور گسترده پذیرفته شده است، از قبیل مرورگر و امکانات آن)، ویژگی مشترک دیگر در میان ۴ کسب و کار انتخابشده، عوارض سنگین آنها در زمینه مدل درآمدزایی است. به این موضوع بیندیشید:
اساسا استیمیت، بدون تبلیغات است و تحت یک مدل مبادلهای مخفی فعالیت میکند (شما برای بازیابی محتوا میلغی پرداخت نمیکنید، اما رتبهدهی مثبت و تعامل با نوشتهها، منجر به بازگشت درآمد به نویسندگان آنها از مجموعهای از منابع میگردد که ممکن است شما یکی از آنها باشید). در استیمیت، سازندگان، دسترسیای به یک مدل درآمدزایی مبتنی بر اشتراک یا چند قابلیت حمایتشده با تبلیغات که ممکن است موجب شوند مخاطبان آنها پاداشهای حتی بیشتری کسب نمایند، ندارند. SingularDTV، از آغاز کار خود، یک مدل SVOD وضع نموده است. سینریو، همواره مخالف تبلیغات بوده است و بریو، پروژهای است که با مسدود نمودن تبلیغاتها به صورت پیشفرض، اما اجازه دادن به باقی ماندن مقادیری از آن مطابق با ترجیحات کاربر، در این باره اندکی انعطافپذیرتر به نظر میرسد.
ظاهرا این اختلافات، نه تنها نشاندهندهی طرز تفکرهای مختلف هستند، بلکه همچنین نشاندهندهی مخاطبان هدف متمایز هستند (adChain، نیاز تبلیغکنندگان را برآورده میکند، بنابراین، یک مدل بازل (basel) بر تبلیغاتها، یک ضرورت است؛ سینگولاردیویتی، علاقمندان علمیتخیلیای که عموما در مشترک شدن برای محتوا مورداستفاده قرار میگیرند را هدف قرار میدهد). درحالیکه مقداری انعطافپذیری بیشتر میتواند برای هر کدام که مردم را در نظر دارند: خواه شما تبلیغکنندگان، پخشکنندگان، متصدیان محتوا یا عاملان داده را هدف گرفته باشید، ارزشمند باشد، چرا به آنها اجازه ندهیم این که چگونه میخواهند از کالای خود درآمدزایی نمایند و برای کالای دیگران پول پرداخت نمایند را انتخاب نمایند؟ آیا توزیع قدرت انتخاب، یک تعهد اساسی از تمرکز زدایی نیست؟
به عنوان یک نکته، باید اشاره کنم که من باور ندارم این مدلها، غارتگر یکدیگر هستند. در عوض، آنها یک مجموعه از قطبهای جامعه تشکیل میدهند که قسمتهای مختلف را هدف میگیرد و هستهی این اکوسیستم اولیه را میچرخاند که ویدئوی درخواستی مبتنی بر بلاکچین و تبلیغات کریپتو را در برمیگیرد . اکثر پیشرفتهای آینده، هر جا که حاصل شوند، به بازیکنان مختلفی سود خواهند رساند و اکوسیستم را به سمت بلوغ اجتماعی میبرند: دفتر کل adChain برای تأثیرات تبلیغات (که ظاهرا به وسیلهی منابع از کانسنسیس (Consensys) و تحت پشتیبانی اتحادیهی سازمانی اتریوم (Enterprise Ethereum Alliance) توسعه یافته است) ممکن است به تعدادی از پلتفرمهای AVOD کمک کند. راه حلهای هویتی میتوانند عموما به کار برده شوند. توکنها میتوانند تعاملپذیر باشند و فردی میتواند حتی به یک sectorcoin بیندیشد، اما این مطلب، موضوع مقالهی دیگری است.
توانمندی بازار
تمرین آخر این مقاله، برآورد اندازهی بازار ویدئوی درخواستی مبتنی بر بلاکچین است.
این زمینه، در مقایسه با بازار تبلیغات ویدئوی دیجیتال (متمرکز) که سالیانه بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار ایالات متحده میشود، همچنان کوچک است. اما صرفا آن رقم، حتی برای به تصویر درآوردن بازار بالقوهای که زمینههای ویدئوی درخواستی مبتنی بر بلاکچین میتوانند از عهدهی آن بر آیند، کافی نیست، زیرا این رقم، مدلهای درآمدزایی ذکرشدهی دیگر را نادیده میگیرد.
منابع دادهی جهانی، اندک هستند و حتی منابع محلی، بسیار گران هستند. مدلهای درآمدزایی مختلف، به عنوان بازارهای مجزا تلقی میشوند و برای مثال، استاتیستا (Statista)، چشماندازهای روشنی دربارهی آنها ارائه میدهد و بازار ویدئوی درخواستی را سالانه ۱۷.۹ میلیون دلار ایالات متحده تعیین میکند و تنها کسب و کارهای SVOD و TVOD را در نظر میگیرد (منابع دیگر، اعداد اندکی کمتری را برای سالهای گذشته ذکر میکنند). این مطلب، در یک رقم ترکیبشدهی سالانهی ۳۵.۹ میلیارد دلار ایالات متحده برای مدلهای AVOD، SVOD و TVOD تجمیع میشود و با گزارشات دربارهی منطقهی آسیا-اقیانوسیه (Asia-Pacific) که یک سهم ۵۱% تقریبی از مدلهای AVOD و به دنبال آن، ۳۸% از SVOD و ۱۱% از TVOD را نشان میدهند، سازگار است.
گزارش Ooyala دربارهی منطقهی APAC (آسیا-اقیانوسیه)، برتری مدلهای درآمدزایی AVOD را نشان میدهد. تعمیم توانمندی بازار زمینههای ویدئوی آنلاین مبتنی بر بلاکچین به عنوان معادل این ۳۶ میلیارد دلار ایالات متحدهی سالانهی ترکیبشده (و به صورت افزایشی گردشده) که تقریبا تخمین نیمی از آن، AVOD را ترسیم میکند، حدود ۴۰% از آن، به علت SVOD میباشد و یکدهم، بر TVOD تمرکز دارد (SVOD، ظاهرا سریعترین مدل در حال رشد است)، گزینهی امنی به نظر میرسد.
یک مجموعه از شرکتها، پلتفرمها و خدماتی که این بازیکنان نوظهور ممکن است آن را جایگزین یا کامل نمایند، در زیر قابل مشاهده است:
” viewniverse”. منبع: ورایتی (Variety)
اکنون که ما عدد کلان، یعنی ۳۶ میلیارد دلار ایالات متحدهی احتمالی را داریم، زمان آن است که عدد خرد را به دست آوریم- کسب وکارهایی که ما در حال بررسی آنها هستیم، هماکنون چه ارزشی دارند؟ این امر نباید دشوار باشد، زیرا هماکنون تعدادی از آنها، میانگینهای ارزشیابی را گزارش نمودهاند.
در واقع، تنوع سطوحی که ۹ زمینهی منتخب ما در آن قرار دارند، ما را مجبور به جستجوی معیارهای مختلف در هنگام برآورد ارزش آنها میکند (برای مثال، جذب سرمایه، ارزش بازار و درآمد). در آغاز سال ۲۰۱۷، بازیکنانی (همچنان تازهوارد) که به گونهای ارزشیابی را گزارش نموده بودند، احتمالا عبارت بودند از:
← adBit (که اخیرا شاخهای از BitRush گشته است): ~ ۱ BTCی (بیتکوین) کسبشده در هر روز = ۲۷ هزار دلار ایالات متحده / ماه =~ ۳۰۰.۰۰۰ دلار ایالات متحده درآمد / سال (آنها هنگامی که ۷۵ هزار کاربر داشتند، ۰.۸BTC منتشر کردند، اکنون از ۱۰۰ هزار فراتر رفتهاند).
← hubDSP (BTSR سابق): ۱۱۴.۰۰۰ دلار ایالات متحده به صورت ارزش بازار (در یک سال از طول عمر).
← Mass.network: ظاهرا ۳۹۵.۱۰۷ دلار ایالات متحده به صورت BTC گردآوری نمود و از آن هنگام تا کنون، اخبار زیادی از آن وجود ندارد.
← سینگولاردیتیوی: ۷.۵۰۰.۰۰۰ دلار ایالات متحده به صورت ETH (اتریوم) جمعآوری کرد و تحت پیشرفت نیمهپنهان قرار دارد.
← استیمیت: ۳۶ میلیون دلار ایالات متحده به صورت ارزش بازار.
← سینریو: ۴.۸۲۵ میلیون دلار ایالات متحده در دو crowdsale مجزا گردآوری نمود.
بنابراین، ما میتوانیم با سختی بسیار، اندازهی بازار تبلیغات رمزنگاریشده و ویدئوی آنلاین مبتنی بر بلاکچین را در حدود (۱۳۴.۱۰.)۴۹ میلیون دلار ایالات متحده تخمین بزنیم که ۰.۱۳۶۴۸۳% از اندازهی ۳۶ میلیارد دلاری برآوردشدهی بازار AVOD-SVOD-TVOD ترکیبشدهی ما میباشد.
در پایان، این مقایسه، بسیار گویا است:
تمام این نوآوریهای غیرمتمرکز، بالغ بر یک ارزش فعلی جمعی میشود که تقریبا ۰.۱۳% از بازارهای ترکیبیای است که ممکن است آنها را مختل نمایند.
چیزی که ما در اختیار داریم، اساسا شمار کمی از سازمانهایی است که در حال تلاش برای تغییر شکل یک صنعت هزار برابر بزرگتر، از درون و به وسیلهی ارائهی خدمات جایگزین به بازیکنان این صنعت معین در نقاط مختلف زنجیرهی کسب و کار آن میباشند.
از لحاظ تاریخی، نهادهای در ارتباط با کسب و کارهای مرتبط با ویدئو، رابطهای مبتنی بر عشق و نفرت با هر چیز P2P دارند- آیا انگیزهسازی هماهنگ و توافقی، ترسهای استفادهی غیرمجاز و سواری مجانی را حذف خواهد نمود؟
مطمئنا برای پاسخ به این سؤال زود است، اما کشش، در حال افزایش میباشد. ابزارهای بازاریابی عمدهی ۹ کسب و کار مبتنی بر بلاکچین ذکرشده، همچنان طرز تفکرهای متعلق به آنها هستند. جوامع در اسلک (Slack) و Gitter جمع میشوند. ملاقاتها، در فیسبوک سازماندهی میشوند و محلهای اجتماع، در کانالهای یوتیوب ثبت میشوند.
اگر همه چیز درست پیش برود، تا زمانی که آنها بتوانند از طریق سینریو گپ ویدئویی انجام دهند و کانالهای SingularDTV متعلق به خود را داشته باشند، نباید مدت زمان زیادی طول بکشد. این راه، در حال هموار شدن است. مخاطبان: از بینندگان اخبار جعلی گرفته تا تولیدکنندگان محتوایی که با آنها ناعادلانه رفتار شده است، شامل تبلیغکنندگان فریبخورده، تشنهی شفافیت هستند. هنگامیکه چمنهای همسایهها شروع به سبز شدن به اندازهی کافی مینمایند، اکثریت از آنها پیروی خواهند کرد.