تاریخچه پول : از ابتداییترین ابزار مبادله تا ظهور بیت کوین
مفهوم پول در طول زمان، از طلای واقعی گرفته تا طلای دیجیتال، دچار تحولات زیادی شده است. پول که یکی از قدیمیترین و رایجترین مفاهیم در تاریخ است، در اثر مرور زمان، ارزش خود را ثابت نموده و اشکال و اندازههای بسیاری، از کالا گرفته تا واحد پول کاغذی و اکنون، داراییهای دیجیتال را به خود گرفته است و کماکان در حال تغییر است. در این مطلب میخواهیم در تاریخ سفر کنیم و مسیری را که پول از مبادله کالا به کالا تا ارزهای فیات و فراتر از آن طی کرده است، مرور کنیم.
مروری بر تاریخچه پول از گذشته تا به امروز
فهرست مطالب
۱-معامله کالا به کالا یا تهاتری
۵-حواله های بدون پشتوانه؛ تولد ارز
۹-توافقنامه برتون وودز و بازگشت طلا به سیستمهای مالی
۱۰-شوک نیکسون ؛ پایان رسمی عصر طلا و آغاز سلطه دلار
۱۱-پول بی پشتوانه ، پول فیات ، پول دستوری
معامله کالا به کالا یا تهاتری
در گذشته مردم برای رفع نیازهایشان از معامله کالا به کالا یا پایاپای (به انگلیسی: Barter) استفاده میکردند.
پس تعریف کامل تهاتر عبارت است از:
«هر نوع معاملهای را که در آن دو کالا مستقیماً با یکدیگر مبادله شوند، معامله پایاپای یا تهاتر مینامند.»
اما اقتصاددانان، ترجیح میدهند از واژه تخصصیتر ابزار مبادله یا Medium of Exchange استفاده کرده و تعریف تهاتر را به شکل زیر مطرح کنند:
«معامله تهاتری یا معامله پایاپای، معامله ای است که در آن ابزار مبادله مورد استفاده قرار نگیرد.»
بر اساس این تعریف، حتی در صورتی که به صورت قراردادی، شاخصی غیر از سکه و پول (money) به عنوان معیار سنجش مورد استفاده قرار گیرد، عملاً از فضای معامله تهاتری خارج شدهایم.

فرض کنید در فصل گیلاس، کارگرها برای چیدن گیلاس های یک درخت، یک دهم گیلاس چیده شده از هر درخت را به عنوان دستمزد خود دریافت میکنند و در همان روستا در ازای یک کیلو گیلاس، غذا میخرند. طبق تعریف فوق، در اینجا نمیتوان گفت که سیستم تهاتر وجود دارد. چرا که از گیلاس به عنوان یک ابزار مبادله استفاده شده است.
هر جا که استفاده از ابزار مبادله دشوار بوده و یا نقد کردن داراییها سخت باشد، رغبت به تهاتر افزایش پیدا میکند. به همین علت مثلاً اصطلاح تهاتر ملک را بیشتر از تهاتر لباس و پوشاک میشنویم. یا به عنوان مثال در همین صنعت ساختمان، میشنویم که گاهی اوقات به جای پرداخت هزینه مصالح، واحدهای ساختمانی به فروشنده آن مصالح واگذار میشود.
همچنین در مواردی که کشورها با تحریمهای اقتصادی مواجه شده و جابجایی پول برایشان دشوار میشود، به استفاده از ابزار تهاتر ترغیب میشوند. به عنوان مثال در حال حاضر، معاملات تهاتری، یکی از راهکارهای دولت ایران برای دور زدن تحریم های نفت و گاز است. (منبع)
شاید برای شما جالب باشد که تهاتر، همیشه در مقیاسهای بزرگ سادهتر از مقیاسهای کوچک است. حتی شرکت های بزرگ دنیا نیز گهگاه با انگیزه های مختلف به سراغ تهاتر میروند. گاهی برای فرار از مالیات، و گاهی برای دور زدن تحریم ها.
به عنوان مثال شرکت مرسدس بنز در سال ۱۹۹۴ برای دور زدن تحریم اکوادور اتوبوس های بنز خود را با موز معامله کرد که حجم این معامله چیزی در حدود ۶۵ میلیون دلار برآورد میشود. (منبع)
پس در تاریخچه پول ،تهاتر یا مبادله کالا به کالا هنوز منقرض نشده و در جریان است. حتی در مقیاس های کوچک. به عنوان مثال همین الان میتوانید گوشی تلفن همراه خود را برداشته و به سایت دیوار سر بزنید. دهها آگهی با این مضمون خواهید دید: معاوضه لپتاپ با اسکوتر برقی و پلی استیشن!
با تمامی این اوصاف اما مبادله کالا به کالا محدودیت ها و مشکلات خاص خود را دارد:
مشکل اول در حقیقت همان هدف و ویژگی اصلی تهاتر است: رفع مستقیم نیاز!
برای درک بهتر این مشکل فرض کنید شما به یک کیلو برنج احتیاج دارید و در پارکینگ خانه خود یک گاو دارید که قصد تهاتر آن را دارید. از طرفی همسایه شما یک کیلو برنج اضافی دارد و اتفاقا به گوشت گاو شما هم احتیاج دارد. شما باید تنها معادل یک کیلو گرم برنج، به طرف گاو بدهید که مثلاً یک دهم گاو شما میارزد. یعنی باید گاو خود را به ۱۰ قسمت مساوی تقسیم کنید و یک قسمت را به همسایه بدهید و برنج بگیرید! حال با ۹ قسمت دیگر گاو باید چه کنید؟ از کجا معلوم که در مبادلات بعدی دیگران از شما گوشت گاو طلب کنند؟! این ۹ قسمت از گاو را باید کجا نگهداری کنید که فاسد نشود؟! اگر کسی در ازای معامله ای از شما گاو نخواهد و فرضاً گندم بخواهد، شما ابتدا باید دنبال شخص ثالثی بگردید که گندم دارد و به گاو احتیاج دارد. بعد گندم را دریافت کنید و با طرف مقابل مبادله کنید! کار کمی سخت شد نه؟!
مشکل دوم سختی ارزش گذاری کالاها بود. در مثال قبل فرض کنید شما ارزش یک کیلو برنج را یک دهم گاو خود برآورد میکنید، و طرف مقابل دو دهم گاو! چطور میتوان این اختلاف را حل کرد؟!
این دو مشکل معاملات تهاتری را در بسیاری از مواقع سخت و غیرممکن میکرد. بنابراین بشر نیاز به ابزار واسطه ای داشت که ارزش را در آن ذخیره کرده و به آینده انتقال دهد.
پول کالایی و ویژگیهای آن
رفته رفته مردم برای حل مشکلات ناشی از مبادلات پایاپای، ابزار جدیدی را برای ذخیره ارزش و انتقال آن به آینده ابداع کردند: پول کالایی (به انگلیسی Commodity Money). این پول در حقیقت همان کالاهای خاصی بودند که بسیار پرطرفدار و مورد استفاده عموم بودند. در مناطقی از دنیا این نقش بر عهده آهن، طلا و نقره بود، و در جایی دیگر ذرت خشک شده و حتی نمک!
شاید شما هم شنیده باشید که در زندانهای جنگ جهانی و جاهایی که ورود و خروج کالا سخت و ملاقات با زندانیان عملاً غیر ممکن بود، سیگار به پول رایج تبدیل شد. افراد حاضر میشدند به یکدیگر کمک کنند و کارهای یکدیگر را انجام دهند و در مقابل، چند نخ سیگار را – که به هر روش غیرقانونی وارد مجموعه شده است – به دست بیاورند.
مکانیزم این رفتار بسیار جالب است. در ابتدا سیگار را میگرفتند که آن را مصرف کنند، اما کم کم به چنان کالایی گرانبها تبدیل میشد که سیگاریها هم، آن را ذخیره میکردند تا در مواقع ضروری، خدمات و کالاهای مورد نیاز خود را با آن خریداری کنند. غیرسیگاریها هم، در ازاء کارهایی که برای دیگران انجام میدادند، سیگار طلب میکردند! چون میدانستند که هر نخ سیگار، سرمایهای است که بعداً با آن میتوان فرصتها و خدمات دیگر را خریداری کرد. میتوان گفت به این شیوه، در جامعه بسته و محدود زندان، یک پول کالایی جدید به نام سیگار متولد شد.
در محیطهای بسته، هر چیز کمیابی میتواند به وسیلهای برای مبادله تبدیل شود.
اگر کمی از کره زمین دور شویم و آن را زندانی ببینیم که تمام ما در آن در حال زندگی هستیم و مانند یک سیستم بسته، راه به بیرون ندارد، میتوانیم بفهمیم که طلا و نقره، چگونه به پول کالایی تبدیل شدند. پول کالایی باید دارای ویژگی های زیر باشد:
- مورد پذیرش عموم جامعه باشد (برای عموم قابلیت استفاده داشته و ارزشمند باشد)
- کمیاب باشد و استحصال آن به راحتی ممکن نباشد.
- قابل حمل باشد
- قابل ذخیره باشد (به مرور زمان فاسد نشود)
- قابلیت شمارش داشته باشند
طلا و نقره، تا حد خوبی از این ویژگیها برخوردار بودند. نکته مهمی که جالب توجه است این است که طلا و فلزات ارزشمند، تنها به دلیل زیبایی یا کمیاب بودن، نقش ذخیره ارزش را ایفا نمیکنند؛ بلکه موارد استفاده این فلزات است که آن را ارزشمند و مورد پذیرش عموم جامعه قرار میدهد. به عنوان مثال در عصر آهن (حدوداً سه هزار سال پیش)، بشر از آهن برای ساخت سلاح و ابزار استفاده میکرد که همین باعث ارزشمندی آن شد. اما طلا بسیار پیشتر از آهن محبوب مردم بود. نمونه زیورآلات تزئینی ساخته شده از طلا که بیش از چهار هزار سال قدمت دارند، هم اکنون در موزه های جهان فراوان است. طلا برای آنکه بتواند ابزاری برای ذخیره ارزش باشد، ویژگی ها و مزیت های فراوانی از خود به نمایش گذاشته که در ادامه چند مورد از آن ها را با یکدیگر میبینیم:
- طلا، میل ترکیبی بسیار کمی دارد و در طبیعت به صورت خالص یا نزدیک به خالص یافت میشود.
- طلا زنگ نمیزند و چهره آن پس از سالها، مانند روز نخست باقی میماند.
- طلا در مقابل بسیاری از اسیدها و بازها مقاومت بالایی دارد.
- طلا چکشخوار است و انسان میتوانسته به سادگی آن را تغییر شکل دهد.
همین نکات باعث شد که انسانها در نخستین دورههای رواج پول کالایی (Commodity Money)، طلا را به عنوان یکی از گزینههای خود برگزیدند.
پروپرتیوس رومی حدود دو هزار سال قبل در جایی چنین نوشته است:
ما در دوران حاکمیت طلا زندگی میکنیم. داشتن طلا بزرگترین پاداش ها را به همراه دارد؛ با طلا میتوان عشق دیگران را کسب کرد، میتوان ایمان را نابود کرد، میتوان عدالت را خرید؛ حتی قانون رد پای طلا را جستجو می کند!
اما پول کالایی تنها به طلا و نقره محدود نبوده است. در دوران روم باستان نمک به قدری کمیاب و ارزشمند بوده که سربازان رومی به عنوان حقوق نمک دریافت می کردهاند.
اما رفته رفته با گسترش تجارت میان مردم دنیا، نیاز به ابزاری مشترک برای داد و ستد بین المللی حس میشد؛ چیزی که مورد قبول و پذیرش همگان باشد. پس این تفکر در نهایت منجر به استفاده از طلا و فلزات قیمتی، به عنوان پول کالایی مشترک و ابزاری برای ذخیره ارزش شد که تا قرنها و حتی تا همین امروز نیز از آن استفاده میشود. احتمالاً همین حالا هم در خانه شما سکه یا نیم سکه بهار آزادی یافت میشود.
ضرب سکه

در تاریخچه پول ،کم کم استفاده از طلا به عنوان ابزار معامله، جنبه عمومی گرفت و دولت ها به ضرب سکه های طلا و نقره روی آوردند. اگرچه این سکه های طلا در نقاط مختلف دنیا با طرح ها و در اندازه های گوناگون ضرب میشدند، اما همچنان سکه های طلا زبان مشترک مردم دنیا در تجارت و داد و ستد بود.
طبق پژوهش های صورت گرفته، ضرب طلا، ابتدا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در هند صورت گرفت و در سال ۵۰۰ قبل از میلاد، در ایران نیز رواج یافت. اولین سکه طلای ایرانی دریک نام داشت که در دوران هخامنشیان و در زمان داریوش اول، تحت انحصار حکومت مرکزی ضرب، و از آن برای داد و ستد استفاده میشد.
سکه های ضرب شده توسط حکومت های مختلف به عنوان یک ابزار معامله، تا مدت های زیادی کار برد داشت. اما نکته مهم و تاریخ ساز در آن دوران، نحوه پراکندگی منابع طلا و سایر منابع ارزشمند بر روی زمین بود. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که توزیع نابرابر و بسیار متفاوت منابع بر روی زمین، تأثیری بسیار جدی بر مسیر تاریخ (از آغاز تا به امروز) داشته است. انسانها، با هدف دستیابی به منابع مختلف، کشف نقاط دیگر جهان را آغاز کردند؛ جنگهای بسیاری به همین علت شکل گرفتند و بازرگانی و تجارت هم، تا حد زیادی نتیجه گریزناپذیر این توزیع نابرابر منابع بوده است. به عنوان مثال شاید دانستن این موضوع برایتان جالب باشد که بیشترین سهم منابع طلای کره زمین در قاره افریقا بوده است و همین موضوع باعث بسیاری از رفتارهای استعمارگونه با کشورهای این قاره شده است. اگر با همین نگرش به منابع ارزشمند زمان حال بنگریم، شاید علت درگیری های پایان ناپذیر در منطقه خاورمیانه و نسبت دادن عبارت “طلای سیاه” به نفت خام را بیش از پیش درک کنیم.
صدور حواله به جای سکه
سکه های طلا و نقره از زمان پیدایش، تا هزاران سال بعد به عنوان پول کالایی رایج در میان مردم و دولتها، نقش اساسی در تجارت داشتند. اما این سکه ها نیز خالی از مشکل نبودند.
نگهداری و حمل و نقل سکه ها توسط بازرگانان و تاجران، سختی ها و خطرات خاص خود را داشت. به عنوان مثال بسیاری از اعراب که در آن دوران به تجارت مشغول بودند، مورد حمله راهزنان قرار میگرفتند که همین موضوع باعث پیدایش “حواله” در میان اقوام عرب شد.
نحوه کارکرد حواله به این صورت بود که شخصی میتوانست بدهی خود را به شخص دیگری منتقل کند. به عنوان مثال تصور کنید شخصی میخواهد از شهر الف به شهر ب رفته و با خود هزار سکه طلا ببرد. این شخص بجای این کار میتوانست هزار سکه طلا را به معتمدی در شهر الف بسپارد و در ازای آن یادداشتی تحت عنوان حواله بگیرد که با ارائه آن به معتمد شهر ب، همین مقدار سکه را از او دریافت کند. معتمدین شهر الف و ب نیز هر چند ماه یکبار یکدیگر را ملاقات کرده و باقیمانده نقدی این حواله ها را با هم تسویه می کردند. رفته رفته پول ها نزد حواله داران باقی میماندند و نامه های آنان به یکدیگر (همان حواله ها) در دست مردم جابجا میشد.
مکانیزم حواله بعدها در مناطق دیگر نیز رواج یافت. در زبان انگلیسی هنوز از واژه Hawala استفاده میشود. همچنین در حقوق تجارت ایتالیا و فرانسه، هنوز هم واژههایی مانند Avallo و Aval برای تضمین بدهی به کار میرود که از همان واژه عربی حواله اقتباس شده است.
حواله های بدون پشتوانه؛ تولد ارز
رفته رفته مردم به این نتیجه رسیدند که نیازی نیست حواله های خود را نزد امین و معتمد شهر نقد کنند و بعد با آن به تجارت بپردازند؛ بلکه میتوانستند از همین حواله ها برای خرید کالا و خدمات استفاده کرده و باقیمانده آن را به صورت سکه دریافت نمایند. تنها کافی بود که حواله را پشت نویسی کرده و آن را به صاحب جدیدش انتقال دهند. بنابراین حواله ها بدون آنکه ارزش ذاتی داشته باشند، به اعتبار معتمدان شهرها، کارکرد پولی پیدا کرده و مستقیما مورد معامله قرار می گرفتند.
کم کم حواله معتمدان شهر به این نتیجه رسیدند که کمتر کسی برای دریافت اصل سکه ها به آنها مراجعه میکند؛ چرا که مردم استفاده از حواله های بی دردسر را به سکه های دست و پاگیر ترجیح میدادند. بنابراین سرمایه راکدی نزد معتمدان شهر شکل گرفت که همچنان مورد نیاز مردم نبود. آنها به دو طریق میتوانستند از این سرمایه خلق شده (سوء)استفاده کنند:
- گاهی از سکه های مردم به نفع خود خرج میکردند و آن را سرمایه گذاری و معامله میکردند
- گاهی نیز به دیگران حواله بدون پشتوانه (وام) میدادند و در عوض در سود تجارت شریک میشدند. (مکانیزمی مشابه وام های بانکی و یا کارت های اعتباری)
استفاده از حواله ها به تدریج میان مردم رسمیت یافت. حواله در حقیقت همان چیزیست که امروزه با نام ارز (Currency) میشناسیم. بنابراین تفاوت میان پول و ارز را میتوان اینگونه شرح داد:
«پول (money) همان سکه ایست که ارزش ذاتی داشته و نزد صادرکنندگان حواله باقی میماند. برای پول، سه کارکرد مشخص وجود دارد: اول به عنوان معیار ارزش، دوم به عنوان وسیله مبادله و سوم به عنوان وسیلهای برای ذخیره ارزش.
ارز (currency) همان سند یا حواله ایست که بین مردم در جریان است و هیچگونه ارزش ذاتی ندارد؛ بلکه اعتبار آن به امضا یا مهر صادرکننده آن است.»
لغت currency نیز که برای مفهوم ارز ابداع شده، در حقیقت هم خانواده current به معنای جاری و درجریان است؛ همانگونه که حواله ها در میان مردم در جریان بود و پول واقعی (سکه ها) راکد میماند. شاید بتوان گفت این سیستم حواله داری همان نقطه پیدایش ارزها بود چرا که تا پیش از این آنچه میان مردم جابجا میشد، پول بود. این روند به تدریج گسترش یافته و منجر به پیدایش “اقتصاد ارز محور” امروزی، بجای “اقتصاد پول محور” شده است.
پیدایش و ترویج اسکناس

کم کم حکومت های مرکزی در شهرها و جوامع جای معتمدان شهر را گرفتند و حواله های سنتی جای خود را به اسکناس های دولتی دادند. چین اولین کشوری بود که کاغذ را بسیار شبیه به شکل امروزی آن ابداع کرده و از آن استفاده می کرد به همین دلیل اولین اسکناس ها در قرن یازدهم میلادی در چین پدید آمدند. ضمن اینکه حکومت چین در آن دوران، بسیار قدرتمند بود. طوری که برای ایجاد یک سیستم اقتصادی یکپارچه مردم را به تحویل سکههایشان و دریافت اسکناس دولتی مجبور کرده و حقوق کارمندان خود را نیز با اسکناس پرداخت میکرد. نام این اسکناس ها، همنام با سلسله حاکم بر چین (یوآن) بود. بعد از این مغول ها هم در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی تصمیم به چاپ اسکناس گرفتند؛ چرا که مغول ها قلمرو بسیار وسیعی داشتند و سنگینی سکه ها، باعث میشد مالیات گرفتن از مردم و جمع آوری آن بسیار کار مشکلی باشد. این اسکناس ها قطعات کاغذی نسبتاً بزرگی بودند که روی آنها تصویر سکه نقاشی شده بود و تنها وقتی ارزش داشت که امپراطوری مغول آنها را مهر میزد.
اولین اسکناسی که در ایران چاپ شد نیز در شهر تبریز و در دوران حاکمیت مغول ها بود که این اسکناس چاوه نام داشت اما به دلیل عدم پذیرش آن توسط مردم، پروژه اسکناس چاوه در ایران ناکام ماند.
میتوان گفت نشر اسکناس، بیش از هر چیز نیازمند دو عامل بود: اقتدار حاکمیت، و اعتماد مردم به حاکمیت. اسکناس یوآن پس از حدود چهار قرن از بین رفت. چرا که حاکمیت چین اقتدار خود را از دست داد و کمبود درآمد و مشکلات مالی کشور را با نشر اسکناس های بی پشتوانه جبران میکرد که در نهایت منجر به تورم گسترده در سراسر کشور، و رویگردانی مردم چین از اسکناس ها شد.
بعد از این دوره و اولین تجربه ناموفق، چاپ اسکناس از قرن ۱۷ میلادی توسط بانک هایی در سوئد، انگلیس و بعد در سایر نقاط اروپا، دوباره آغاز شد. این بانک ها طلا و مسکوکات مردم را در خزانه خود نگهداری میکردند و معادل این ذخایر به چاپ اسکناس میپرداختند. و کم کم با جلب اعتماد مردم به اسکناس ها، استفاده از اسکناس (ارز) در اغلب کشورهای دنیا رواج یافت.
بانک های مرکزی
بانک ها به تدریج متوجه شدند که مردم اکثر تبادلات مالی خود را با استفاده از اسکناس ها انجام میدهند و کمتر کسی برای دریافت پول خود (سکه ها) به بانک مراجعه می کند. بانک داران به تدریج متوجه شدند که مردم تنها در مواقع خاصی برای دریافت سکه ها به بانک مراجعه می کنند و در اغلب اوقات بخش عظیمی از سپرده ها دست نخورده و راکد باقی میماند. بنابراین عده ای از بانکدار ها (همچون معتمدان شهرها که حواله صادر میکردند) به فکر چاپ اسکناس بی پشتوانه افتادند. مکانیزم کارکرد ارزهای بی پشتوانه ساده است. به عنوان مثال بانک ها میدانستند که تنها یک دهم از سکه های ذخیره شده، مورد نیاز مردم است و معمولاً کسی برای دریافت باقی سکه ها مراجعه نمیکند. بنابراین آنها میتوانستند تا ۱۰ برابر ارزش سکه ها اسکناس چاپ کنند و در اختیار مردم قرار دهند بدون آنکه کسی باخبر شود. انگیزه های بانک داران از این اقدام متفاوت بود اما معمولاً این کار مستقیماً برای نفع شخصی، و یا با هدف وام دادن به افراد و مشارکت در سود، صورت میگرفت.
با این حال اوضاع به این منوال پیش نرفت. یک اتفاق غیرمترقبه مثل زلزله، سیل، یا حتی دزدی از یک بانک، کافی بود تا مردم را برای نقد کردن اسکناس های خود روانه بانک ها کند. در این صورت دیگر بانک نمیتوانست تعهد خود مبنی بر حفظ سکه ها را به جای آورد چرا که ذخایر سکه ها بسیار کمتر از اسکناس های در گردش بود. همین اتفاق هم افتاد و خبر سوء استفاده بانک ها از دارایی مردم، همه جا پخش شد. همانطور که میدانید در این مقطع تاریخی تنها عامل ترویج اسکناس ها در میان مردم، اعتماد آنها به بانک بود. در چنین شرایطی مردم تنها نسبت به یک بانک خاص بدبین نمیشوند؛ بلکه اعتماد خود را به کل صنعت بانکداری از دست میدهند. بنابراین برای جلب دوباره این اعتماد، باید چاره ای دیگر اندیشیده میشد.
بانک های مرکزی از سوی حکومت ها و با هدف نظارت بر فعالیت بانک ها به وجود آمدند. یکی از مهمترین وظایف بانک های مرکزی این بود که بخشی از پول های ذخیره شده در بانک ها را تحت عنوان سپرده قانونی (Bank reserve) نزد خود (یا تحت نظارت مستقیم خود) نگهداری کنند. بنابراین بخشی از سپرده های مردم در هر بانک، نزد بانک مرکزی قفل میشد تا هم بانک ها را مجبور به اجرای تعهدات خود در نگهداری از سپرده های مردم کند، و هم در مواقع لزوم (وقتی که مشکل خاصی برای یکی از بانک ها پیش آمد)، از محل همین سپرده های قانونی، مشکل را رفع میکند تا اعتماد مردم به صنعت بانکداری همچنان حفظ شود.
پیدایش بانک های مرکزی، نقطه عطفی در تاریخچه پول به حساب میآید؛ چرا که تا پیش از بانک مرکزی عملاً تنها پول وجود داشت. اما بانک های مرکزی باعث شدند تا اقتصاد جدید، برپایه مفهوم متفاوتی به نام اعتبار بنا شود.
اقتصاددانان از این روش تبادلات مالی با عنوان پول نماینده (Representative Money) یاد میکنند. منظور از پول نماینده این است که شمشها و سکههای طلا جایی در بانکها یا در خزانه دولتها وجود دارد و مردم سکههای فلزی معمولی و اسکناسها را به عنوانِ سند مالکیت طلایی که انباشته شده میان خود دستبهدست میکنند.
استاندارد طلا
تا به اینجای کار تمامی مباحث مربوط به پول ، تاریخچه پول و اعتبار را در یک جامعه فرضی بررسی کردیم؛ اما هیچگاه به تنوع ارزها و نحوه مبادله واحدهای پولی کشورها و جوامع مختلف اشاره ای نکردیم.
به تدریج از قرن هجدهم میلادی به بعد، تجارت میان کشورهای مختلف گسترش یافت و انواع پول ها میان بازرگانان و صنعتگران (از کشورهای مختلف) جابجا میشد. بنابراین برای هر دولتی مهم بود که بازرگانان کشورهای دیگر، اسکناسهای کاغذی آن کشور را همانند شمش و سکه های طلا و نقره بپذیرند و مبادله کنند. این کار مستلزم آن بود که بانک مرکزی هرکشور، نرخ ثابت و مشخصی را برای تبدیل اسکناس به طلا تعیین کند و تعهد دهد که همیشه (و تحت هر شرایطی)، هر کس اسکناس های چاپ شده این کشور را به بانک ها تحویل دهد، معادل (نرخ تبدیل) آن، طلا دریافت خواهد کرد. در چنین شرایطی نرخ تبدیل واحد پول به طلا چندان مهم نیست. آنچه اهمیت دارد این است که مردم همواره اطمینان داشته باشند که در هر لحظهای که اراده کنند، با نرخ ثابتی که هرگز تغییر نمیکند، میتوانند اسکناس را به طلا و بلعکس تبدیل کنند. این روش، نوعی استاندارد قابل قبول برای معاملات بین المللی ارز رایج کشورها بود که استاندارد طلا نام داشت.
با وجود آن که کشورهای مختلف بارها سعی کردند استاندارد طلا را اعمال کنند، اما همیشه مشکلاتی وجود داشت که این سیاست را با شکست مواجه میکرد.
- اولین عامل، جنگ های جهانی بود. وقوع جنگ های جهانی باعث میشد کشورها نسبت به حفظ ذخایر ارزشمند خود محتاط تر عمل کنند و در مقاطعی از تاریخ اعلام کنند که حاضر به عرضه نامحدود و بی قید و شرط طلا نیستند.
- دومین عامل، محدودیت ذخایر طلای در اختیار دولت ها بود. به دلیل محدودیت ذخایر طلای موجود در کشورها، دولت ها در تأمین پول مورد نیاز برای رشد اقتصاد خود و همچنین تأمین سومین کارگران و کارمندان و تجارت با سایر کشورها با چالش مواجه میشدند.
- دومین عامل، کشف ذخایر جدید طلا بود. چرا که با کشف هر معدن طلای جدید، ارزش نسبی طلا و قدرت اقتصادی کشورها دستخوش تغییر میشد.
- و چهارمین عامل، احتکار طلا در میان مردم بود که دولت ها را در حفظ تعادل پول و بازار با مشکل مواجه میکرد.
به همین دلایل، پس از پایان جنگ جهانی اول، تا اواخر دهه ۱۹۲۰، دولت ها یکی پس از دیگری استاندارد طلا را کنار گذاشتند. در سال ۱۹۳۳، طی دوره رکود شدید اقتصادی، نمایندگان کشورها با حضور در کنفرانس لندن، پایان حضور استاندارد بینالمللی طلا را اعلام کردند. از یک سو تعلیق سیستم استاندارد طلا به معنای ایجاد یک سیستم مالی اسکناس محور بی پشتوانه بود که منجر به تورم شدید میشد و از طرف دیگر، سازوکارهای حفظ استاندارد طلا، منجر به ریاضت حکومتی، مالیاتهای بیشتر، انقباض پولی و نرخهای بالاتر بهره و بهطور مستقیم موجب تشدید فروپاشی اقتصادی، افزایش تورم، بیکاری غیرقابل تثبیت و آشفتگی های حکومتی میشد. جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی معتقد بود که نرخ تبدیل ارزها به طلا بسیار بالا بوده و پایه پولی (در اثر آن) از هم پاشیده میشود. او استاندارد طلا را «آن یادگار بربرها» میخواند. پس از جنگ جهانی دوم و با تضعیف اقتصاد اروپای سوخته در جنگ، آمریکا که به دلیل بعد مسافت و جغرافیای استراتژیک از صدمات جنگ عمدتا مصون مانده بود با اقتصادی که نسبت به اغلب کشورهای جهان قدرت بیشتری داشت، دلار را به عنوان ارز رسمی مورد استفاده در مبادلات جهانی مطرح کرد. یکی از دلایل ضرورت این امر بروز دوباره مشکلات جا به جایی ارزهای مختلف کشورها بود که در دوره تهاتر نیز به وجود آمده بود، زیرا با بهبود حمل و نقل، رواج مصرف گرایی و پیشرفت تکنولوژی امکان دریافت و ارسال کالا از اقصی نقاط دنیا فراهم شده بود در حالی که نیاز به ارزهای همه کشورها وجود نداشت. بنابراین بار دیگر سیستم پولی دنیا مورد مذاکره قرار گرفت.
توافقنامه برتون وودز و بازگشت طلا به سیستمهای مالی

در جولای سال ۱۹۴۴، ۷۳۰ نماینده از ۴۴ کشور در کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل متحد در شهر برتون وودز ایالت نیوهمپشایر (Bretton Woods, N.H.) با یکدیگر دیدار نموده و اهداف اصلی خود را برای ایجاد یک سیستم ارزی خارجی کارآمد، جلوگیری از کاهش رقابتی ارزش پول و رشد اقتصاد بین المللی بیان نمودند.
از میان دولتهای پشتیبان سیستم برتون وودز، بسیاری در برابر نازیها کنار هم جنگیده بودند. کوشش این دولتها بر آن بود تا دنیایی بسازند که دیگر هرگز ستیز نظامی گسترده و افسردگی جهانی در آن مجال بروز نیابد. راه رسیدن به این هدف، ساختن یک سیستم پولی بینالمللی و کاستن از موانع تجارت آزاد بود.
سیستم برتون وودز دو سازمان مهم صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک بازسازی و توسعه بینالملل (IBRD) که امروز به بخشی از «گروه بانک جهانی» (World Bank Group) تبدیل شده است. ایجاد کرد که رسماً در دسامبر ۱۹۴۵ معرفی شدند. اگرچه این کنفرانس تنها سه هفته طول کشید، اما آمادگی برای برگزاری آن برای چندین سال به طول انجامید. طراح اصلی این سیستم، اقتصاددانان مشهور، جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) انگلیسی و هری دکستر وایت (Harry Dexter White)، اقتصاددان ارشد بین المللی وزارت خزانه داری ایالات متحده بودند. کینز امیدوار بود بتواند یک بانک مرکزی قدرتمند جهانی به نام Clearing Union و یک ارز ذخیره بین المللی جدید به نام بانکور (bancor) تاسیس کند. همکار او هری دکستر وایت تلاش کرد تا بجای ایجاد نرخ ارز مبادلاتی جدید، صندوق وام دهی ارزان تری ایجاد کرده و نقش دلار آمریکا را در معاملات توسعه دهد. در نهایت، سیستم ایجاد شده از ایدههای هر دو فرد، بخصوص طرح هری دکستر وایت استفاده نمود. هدف ایجاد صندوق بین المللی پول نظارت بر نرخ ارز و اختصاص وام به کشورهایی بود که برای تقویت سیستم پولی و پرداخت بدهی های خود به آن نیاز داشتند. گروه بانک جهانی، که در ابتدا ” بانک بینالمللی توسعه و ترمیم” نامیده میشد، برای کمک به کشورهایی تاسیس شده که در جریان جنگ جهانی دوم دچار آسیب ساختاری و اقتصادی شده بودند.
نمایندگان تصمیم گرفتند که ساختار پولی تازه میبایست مبتنیبر دلار امریکا باشد و دلار به ارز اندوخته جهانی بدل شود. دستاندرکاران کوشیدند چیزی شبیه استاندارد طلای پیش از جنگ را البته در سطح محدود ایجاد کنند؛ در نتیجه دلار امریکا با قیمت ثابت به طلا پیوند داده شد. بر اساس این تناسب تعریف شده، دولت ایالات متحده کار تبدیل دلار به طلا را با نرخ ۳۵ دلار به ازای هر اونس طلا آغاز نمود. به این ترتیب پول امریکا به استاندارد طلای جدید مبدل شد و البته مزیت آن نسبت به این فلز گرانبها، داشتن انعطافپذیری بود. مسئولیت ایالات متحده تثبیت قیمت طلا و تنظیم عرضه دلار در صورت نیاز بود.
سیستم برتون وودز توانست نقش یک اتحادیه پولی را بازی کند که ارز اصلی آن دلار بود. این سیستم تا مدتها توانست پایداری مورد نیاز برای بازیابی و بازسازی پس از جنگ جهانی دوم را برقرار سازد. در طی دورهای که این توافقنامه رعایت میشد، بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۱ هیچ کشوری بحران بانکداری را تجربه نکرد. در این دوره از حجم جریانهای مالی سوداگرانه به شدت کاسته شده و به جای آن بخش بزرگی از سرمایهگذاریها وارد کانال پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژیک میشد. این روند کمک کرد تا اقتصاد کشورها رشد کند، شغلهای زیادی به وجود آید و بسیاری از موانع بازرگانی از بین بروند. جدا از کشمکش نیابتی جنگ سرد، این بهبود تا حد زیادی محقق گردید.

شوک نیکسون ؛ پایان رسمی عصر طلا و آغاز سلطه دلار

برتون وودز با وجود مزایای مهم خود، اشکالات بزرگی نیز داشت که در نهایت به کنار گذاشته شدنش انجامید. برخلاف طلا که پشتیبان دلار بود، صاحبان قدرت در واشنگتن میتوانستند دلار که ارز اندوخته سیستم است را در راستای منافع امریکا تنظیم کنند و این طور هم شد. قرار بود دلار نقدینگی لازم برای اقتصاد جهان را تامین کند ولی در ابتدای کار امریکا به اندازه کافی دلار چاپ نمیکرد. در نتیجه شرکای امریکا با کمبود ارز تبدیلپذیر روبهرو شدند. در سالهای بعدی این روند معکوس شد. امریکا تورم این اسکناسهای سبز را بسیار بالا برد. خیلی زود آشکار شد که توافقنامه موجود به سود ایالات متحده تغییر جهت داده است؛ کشوری که هنگام امضای این توافقنامه صاحب دو سوم اندوخته طلای جهان بود. در حقیقت اتحادیه پولی به وجود آمده، بیش از اندازه امریکا را نیرومند ساخت و تا زمانی میتوانست ادامه داشته باشد که دیگر کشورها وضعیت موجود را بپذیرند. پس از آنکه واشنگتن شروع به گسترش تورم کرد، شرکای امریکا حجم کلانی از دلار را به طلا تبدیل کردند. همزمان امریکا به این کشورها فشار سیاسی میآورد تا ارزش دلار را نسبت به پولهای چاپی خود در نرخهای ثابت نگه دارند. کار به جایی رسید که کشورهایی مانند فرانسه دیگر ادامه وضع موجود را برنتافتند و با فروش دلارهای خود طلا خریدند. در نهایت ریچارد نیکسون رئیس جمهور امریکا در سال ۱۹۷۱ طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد که امریکا دیگر از توافق برتون وودز و پیوند پولی میان دلار و طلا پشتیبانی نمیکند. این اقدام به منزله پایان سیستم برتون وودز و استاندارد طلا بود و نرخهای تبدیل ارز را بار دیگر شناور ساخت. این سخنرانی بعدها به نام شوک نیکسون معروف شد.
مهمترین بخش این سخنرانی درباره تغییر موضع ایالات متحده و توجه بیشتر به مسائل داخلی کشور پس از اتمام جنگ ویتنام بود. بر این اساس نیکسون سه هدف اصلی در برنامه اقتصادی خود مشخص کرد، این اهداف “ایجاد مشاغل بهتر، کاهش هزینههای زندگی و محافظت از دلار آمریکا در برابر دلالان بین المللی” بود. نیکسون در ادامه خواستار کاهش مالیات شد و دوره ۹۰ روزه ثابت نگه داشتن قیمتها و دستمزد را بهترین گزینه برای تقویت بازار کار و کاهش هزینههای زندگی دانست. نیکسون از تبدیل دلار به طلا جلوگیری کرد. علاوه بر این، افزایش ۱۰ درصدی مالیات را به تمام وارد کنندگان تحمیل کرد. همانند استراتژی تعلیق تبدیل دلار، این قانون در نظر داشت شرکای اصلی تجاری ایالات متحده را به ارتقای ارزش پولی خود تشویق کند.
سخنان نیکسون در سطح بینالمللی با استقبال قابل توجهی روبرو نشد و بسیاری در جوامع بینالمللی طرح نیکسون را به عنوان یک اقدام یکجانبه توصیف کردند. در پاسخ، گروه کشورهای دموکراتیک صنعتی G–۱۰ تصمیم گرفتند که نرخ جدید مبادلات را برمبنای دلار با ارزش پایینتر محاسبه کنند. این تصمیم که به توافقنامه اسمیتسونین (Smithsonian Agreement) معروف است، در دسامبر ۱۹۷۱ به اجرا گذاشته شد اما ناکام ماند.
با شروع ماه فوریه سال ۱۹۷۳ ، فشار بازارهای دلالی موجب کاهش ارزش دلار و منجر به یک سری توازن ارزشی شد. با افزایش فشار بر دلار در ماه مارس، گروه G-10 با ایجاد یه راهکار، از شش عضو اروپایی خود خواست ارزهای خود را برای مقابله با دلار با یکدیگر پیوند دهند. این تصمیم باعث خاتمه سیستم ثابت نرخ ارز شد که در توافق برتون وودز اجرا شده بود.
پول بی پشتوانه ، پول فیات ، پول دستوری
پس از قطع رابطه ارزهای ملی با طلا، در هر کشور دو بازار متفاوت شکل میگیرد. دولت ها عرضه و مدیریت ارز ملی را بر عهده داشته و بسته به نیازهای خود اسکناس چاپ میکنند و بازار آزاد هم به معامله طلا میپردازد. طبیعتاً دولت ها به دلیل ذخایر طلایی که در اختیار دارند میتوانند اندکی در بازار مداخله کنند. اما باید پذیرفت که ارز ملی، دیگر تنها یک کاغذ است که در میان مردم جابجا میشود و دولتها با انواع سیاستهای مالی، سعی در کنترل ارزش آن دارند. به همین دلیل بعد از کنار گذاشتن استاندارد طلا، به شکل جدیدی از پول رسیدیم که پول بی پشتوانه، پول فیات (Fiat Money)، یا پول دستوری نامیده میشود.
ارزش ارز فیات بهجای ارزش کالای پشتیبان آن، از رابطه بین عرضه و تقاضا و ثبات دولت صادرکننده آن تامین میشود. بیشتر ارزهای کاغذی مدرن از جمله دلار ایالات متحده، یورو و ارزهای بزرگ دیگر جهان، ارزهای فیات هستند. کلمه فیات از ریشه لاتین گرفته شده است و میتوان آن را «باید باشد» یا «بگذار انجام شود» ترجمه کرد. در حال حاضر پول رسمی کشور ما یعنی ریال نیز (برخلاف باور عموم) بیپشتوانه و تحت کنترل کامل دولت و بانک مرکزیست. اما جالب است بدانید که طبق قوانین پولی و بانکی کشور (مصوب سال ۱۳۵۱)، ارزش ریال همچنان نسبت به طلا ثابت شده و اکنون با گذشت نیم قرن از تاریخ تصویب آن و انقراض استاندارد طلا، هنوز در این مورد هیچ بازنگری و اصلاحی صورت نپذیرفته است.

این در حالیست که تغییرات نرخ برابری ریال و طلا از سال ۱۳۵۱ تا کنون بسیار چشمگیر است.

نرخ برابری ریال و طلای خالص از ابتدای دوره پهلوی تا سال ۱۳۹۸
به این دلیل که پول فیات به ذخایر فیزیکی مانند اندوخته طلا یا نقره ملی پیوند نخورده است، ریسک از دست دادن ارزش خود به دلیل تورم یا حتی بیارزش شدن درصورت بروز ابر تورم را دارد. اگر مردم باور خود به ارز ملی را از دست بدهند، آن پول دیگر نمیتواند ارزش خود را حفظ کند. این مورد با ارزی که مثلا دارای پشتوانه طلاست تفاوت دارد. این ارز به دلیل تقاضا برای طلا در صنعت جواهرات و همچنین تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی، کامپیوترها و وسایل نقلیه هوایی، از ارزشی ذاتی برخوردار است.
دولتها با سیاستهای مختلف، از جمله کنترل نرخ بهره، تصمیم گیری درباره میزان عرضهی پول، کاهش و افزایش هزینههای خود و تغییر سیاستهای مالیاتی، ارزش پول ملی را تغییر میدهند.
«هر غیر امریکایی برای بدست آوردن یک صد دلاری باید به اندازه ۱۰۰ دلار زحمت بکشد؛ این درحالیست که فدرال رزرو برای چاپ یک صددلاری و ورود آن به چرخه اقتصاد، هزینهای کمتر از یک دلار متحمل میشود.» میلتون فریدمن اقتصاددان امریکایی
برای درک مزایا و معایب پولهای فیات، ابتدا باید ویژگیهای اساسی پول را با هم مرور کنیم.
ویژگیهای اساسی پول چیست؟
آنچه به عنوان پول میشناسیم، برای کارکرد صحیح و تأمین نیازهای اقتصادی، میبایست ویژگیهای اساسی زیر را دارا باشد:
۱) مانایی( Durability)
در مبادله پایاپای یا همان معاوضه مستقیم کالا با کالا، امکان خراب شدن محصولات وجود داشت، به طور مثال گوشت و دیگر اقلام خوراکی قابلیت نگه داری طولانی را نداشتند و مردم باید در مدتزمان کم کالایی که در اختیار داشتند را با یک کالای دیگر مبادله میکردند. پول به دلیل ویژگی مانایی یا همان ماندگاری، در طول زمان فاسد نمیشود و میتوان به راحتی از آن نگهداری کرد.
۲) قابلیت حمل ( Portability )
یکی از ویژگیهای مهم پول، قابل حمل بودن آن است. در مبادله پایاپای امکان حمل و نقل کالا وجود نداشت و شخص نمیتوانست کالای خود را به سادگی به شهر یا کشور دیگر ببرد، اما پول را به راحتی میتوان با خود به جاهای مختلف برد.
۳) تقسیمپذیری ( Divisibility )
در بسیاری از کالاهایی که مبادله میشوند، قابلیت تقسیم شدن به مقادیر کمتر وجود ندارد. به طور مثال یک گوسفند زنده قابل تقسیم شدن به قطعات کوچکتر نیست و شخص مجبور است کالا را به طور کامل با کالای دیگر مبادله کند. اما پول قابلیت تقسیم شدن به مقادیر کوچکتر را دارد و شخص میتواند از آن در معاملات کوچک و بزرگ استفاده کند.
۴) یکنواختی ( Uniformity )
ارزش یک ابزار کشاورزی نو و کهنه متفاوت است ولی یک صد دلاری نو همان ارزشی را دارد که یک صد دلاری کهنه از آن برخوردار است. پس از آنجا که تمام اسکناسهای صد دلاری فارغ از سال تولید، رنگ و کیفیت چاپ، دارای ارزش یکسان هستند میتوان نتیجه گرفت که این پول یکنواخت است.
۵) پذیرش عمومی ( Acceptability )
اگر یک شخص برای خود و اطرافیانش اسکناسی طراحی و چاپ کند، هر چند که از پشتوانه مناسبی برخوردار باشد، مادامی که مورد پذیرش عموم مردم قرار نگرفته باشد نمیتوان از آن به عنوان پول نام برد.
۶) معیار ارزشگذاری (valuation criterion)
بسیاری از انواع دارایی هستند که علیرغم پذیرش عامه، نمیتوان از آنها به عنوان پول نام برد. مثلاً سکه بهار آزادی برای همه قابل پذیرش است ولی پول نیست چون هنگام خرید و فروش کالا هیچ فروشندهای قیمت کالا را بر حسب سکه بهار آزاری اعلام نمیکند. پس یکی از ویژگیهای پول این است که هنگام معامله کالاها معیار ارزشگذاری آن کالا باشد.
۷) عرضه محدود (Limited supply)
در مورد پولهای فلزی به دلیل آنکه حداقلی از ارزش در فلزی که سکه با آن ضرب شده نهفته است، امکان عرضه نامحدود وجود ندارد. اما در مورد اسکناس های کاغذی، امکان چاپ و عرضه نامحدود توسط بانک های مرکزی وجود دارد و درصورت عرضه نامحدود پول (به دلیل ثابت ماندن تولید ناخالص ملی کشور و افزایش تقاضای ناشی از عرضه بیشتر پول)، اثرات تورمی و ابرتورمی به مرور در اقتصاد ظاهر خواهند شد که در نهایت به کاهش ارزش پول و کاهش پذیرش عمومی آن میانجامد.
تمامی ویژگی های شمرده شده برای پول، به غیر از مورد آخر (عرضه محدود)، در مورد پولهای فیات نیز صادق است. ارزهای فیات در قرن بیستم اهمیت و رواج یافتند و دلیل این رواج و اهمیت تا حد زیادی این بود که دولتها و بانکهای مرکزی به دنبال ایمن نگه داشتن اقتصادهای خود از بدترین اثرات رونق و رکود ملی چرخههای کسبوکار بودند. از آنجایی که ارز فیات یک منبع کمیاب یا ثابت مانند طلا نیست، بانکهای مرکزی کنترل بسیار بیشتری بر عرضه آن دارند و همین امر به آنان قدرت بیشتری برای مدیریت متغیرهای اقتصادی مانند عرضه اعتبار، نقدینگی، نرخ سود و نوسان قیمت میدهد.
با این وصف پول فیات تاکنون بسیاری از چالش های مالی را با موفقیت پشت سر گذاشته است. اما کنترل و نظارت متمرکز بانک های مرکزی بر پولهای فیات، و امکان تصمیم گیری اشتباه درباره میزان و نحوه توزیع و عرضه آن، میتواند موجب بروز مشکلاتی در سطح کلان شود.
به عنوان مثال بحران مسکن سال ۲۰۰۷ در ایالات متحده و بحران های مالی جهانی متعاقب آن، یکی از نمودهای عملی سیاست گذاری های اشتباه است. همچنین کشور آفریقایی زیمباوه در اوایل دهه ۲۰۰۰ به یکی از بدترین نمونه های ابر تورم تبدیل شد. بانک مرکزی زیمباوه در پاسخ به مشکلات شدید اقتصادی، شروع به چاپ پول با سرعت بسیار بالا کرد. این امر منجر به ابر تورم شد و نرخ تورم در سال ۲۰۰۸ در بازه ۲۳۰ تا ۵۰۰ میلیارد درصد قرار داشت. قیمتها به شدت افزایش یافتند و مصرفکنندگان برای خرید محصولات مورد نیاز روزمره خود مجبور به حمل جعبههای بزرگ پول بودند. در اوج بحران، هر ۱ تریلیون دلار زیمباوه حدود ۵۰ سنت ایالات متحده ارزش داشت.
اما راه حل این مشکل چیست؟ آیا میتوان پولی یافت که تمامی ویژگیهای یاد شده (از جمله محدودیت عرضه) را دارا باشد؟ آیا میتوان پولی را یافت که هیچ نهاد متمرکزی کنترل کننده آن نباشد؟ در این سیستم جدید چالش های حفظ ارزش پول را چگونه میتوان مدیریت کرد؟
در مقالات آتی تاریخچه پول ، با مرور تاریخچه شکل گیری ارز های دیجیتال و رمز ارز ها ، به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
اولین پول کاغذی در قرن هفتم میلادی در سلسله تانگ چین شناسایی شد و در قرن دهم میلادی در سلسله سونگ چین به تصویب رسید. متن شما در این رابطه اشتباه است.
منبع:
http://www.silk-road.com/artl/papermoney.shtml
سلام
ضمن عرض سلام و تشکر از کامنت شما. بله اولین پول کاغذی در قرن هفتم و در سلسله تانگ ابداع شد اما توسعه و فراگیری اسکناس ها تقریباً سه قرن به طول انجامید به طوری که اولین اسکناس کاغذی واقعی و فراگیر در قرن یازدهم و در سلسله سونگ ظهور کرد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Banknote#Early_Chinese_paper_money : منبع