بیت کوین: یک مدیوم مالی برای تخصصیابی
یک جنبهی مرتبط پول که غالبا نادیده گرفته میشود، این امر است که پول باید یک وسیله تخصصیابی (MoS) باشد. ما با استفاده از یک پیشفرض آدام اسمیتی (Smithian) ساده، معنای این امر و چگونگی ارتباط آن با اقتصادهای اعتماد را بیان میکنیم و نشان میدهیم که پیشفرض بیت کوین به عنوان یک پول، از توانایی منحصربفرد آن در حل این مسائل، نشات میگیرد. بیت کوین، به عنوان یک مدیوم مالی برای تخصصیابی (Mos) و یک سازوکار برای ایجاد نه تنها اعتماد، بلکه همچنین اقتصادهای اعتماد، به کار میرود.
یک جنبهی مرتبط پول که غالبا نادیده گرفته میشود، این امر است که پول باید یک وسیله تخصصیابی (MoS) باشد. ما با استفاده از یک پیشفرض آدام اسمیتی (Smithian) ساده، معنای این امر و چگونگی ارتباط آن با اقتصادهای اعتماد را بیان میکنیم و نشان میدهیم که پیشفرض بیت کوین به عنوان یک پول، از توانایی منحصربفرد آن در حل این مسائل، نشات میگیرد. بیت کوین، به عنوان یک مدیوم مالی برای تخصصیابی (Mos) و یک سازوکار برای ایجاد نه تنها اعتماد، بلکه همچنین اقتصادهای اعتماد، به کار میرود.
پول به عنوان وسیله مبادله
در کتاب ثروت ملل (Wealth of Nations)، آدام اسمیت (Adam Smith)، به واسطهی پیشفرض منافعی که از طریق تقسیم کار حاصل میشوند، بحث مربوط به پول را توسعه میدهد. این پیشفرض، ساده است و تعریف آن، تا اندازهی همانند متن زیر میباشد:
تخصصیابی، منافعی مافوق نیازهای فرد ایجاد میکند. آنگاه، میتوان این منافع حاصل از کار یک فرد را با سایر افراد دارای منافعی از چیزی که مشترکا مدنظر میباشد، مبادله نمود. به عبارت دیگر، به واسطهی مبادله، مزایایی حاصل میشوند. به این ترتیب، این وضعیت اولیه، همان چیزی است که ویلیام استنلی جونز (Willian Stanley Jevons) را ترغیب به بررسی مشکل تطابق دوطرفهی نیازها نمود که به موجب آن، تنها جفت ‘صحیحی’ از دو فرد که هردو، نیازمند چیزی هستند که اتفاقا دیگری نیز آن را دارد، در مبادلهی ثمربخش شرکت خواهند نمود.
سپس، اسمیت، به مرحلهی منطقی بعدی میپردازد:
هنگامیکه بین دو فرد، چنین تطابق نیازهایی ناکافی است، هریک از آنها، موقعیت را برای انتخاب چند کالا که پذیرفته خواهند شد، متقاعدکننده مییابد. آنگاه، عموما یک جامعه، جستجو برای یک کالا که دارای بیشترین احتمال در به طور گسترده پذیرفتهشدن خواهد بود را آغاز میکند
سپس، اسمیت، بحث خود را به موضوع فلزات به عنوان کاندیداهایی برای نمایندهی ارزش، انتقال میدهد؛ فلزات، به جای چندین مادهی عجیب دیگر، مانند گاوهای نر، صدف و حتی سم و عمدتا به دلیل بادوام و تقسیمپذیر بودن، به عنوان یک مقیاس متداول مناسب برای پول، پدیدار میشوند.
برای اسمیت، آخرین مرحله در جهت پول ضرب و پذیرفته شده توسط دولت، بر این اساس ساده یاری میشود که برای افراد، بررسی فلزات به منظور کیفیت و وزن واقعی آنها، خستهکننده و دارای ریسک مغبون شدن میباشد.
از هم باز کردن کلاف افکار اسمیت، کار بسیار دشواری است، اما در قسمت زیر، چند تکه از افکار او که معانی نهفتهی آنها را درک نمودهایم و سزاوار اندکی تفکر میباشند را بیان میکنیم:
اولا، اسمیت اذعان میکند که اگرچه کار، قیمت واقعی یک کالا را تعیین میکند، اما ارزش کار ذاتی یک کالا، برای مفهوم سودمند نمودن آن در مبادله، مفهوم بسیار انتزاعی است.
پول، به جای کار انتزاعی، به عنوان یک کالای مرجع برای تعیین قیمتهای مرتبط در سراسر یک بازار به کار میرود. اسمیت صریحا بیان میکند که پول، تنها میتواند قیمت اسمی کالا را تعیین نماید.
به بیان اسمیت:
با این وجود، طلا و نقره، مانند هر کالای دیگری، به لحاظ ارزش خود تغییر میکنند، گاهی ارزانتر و گاهی گرانتر هستند، گاهی مربوط به خرید سادهتر و گاهی مربوط به خرید دشوارتر میباشند... اما از آنجایی که یک مقیاس کمیت هرگز نمیتواند یک مقیاس دقیق از مقدار چیزهای دیگر باشد؛ بنابراین، یک کالا که به تنهایی، به لحاظ ارزش خاص خود، دائما در حال تغییر میباشد، هرگز نمیتواند یک مقیاس دقیق از ارزش سایر کالاها باشد. در تمام زمانها و مکانها، ممکن است گفته شود که برای کارگر، مقادیر برابری از کار، دارای ارزش برابری میباشند.
ایدهی یک جستجوی منجرشونده به یک توافق، در مرکز دیدگاه اسمیت قرار دارد: در داد و ستد اجتماعی تبادلی، یک وسیلهی مبادله، به عنوان یک توافق پدیدار میشود.
ماهیت این توافق، از این حقیقت نشات میگیرد که نمیتوان ‘ارزش کار واقعی’ را به طور دقیق دانست و وسیله، مقیاسی است که ‘به لحاظ مقدار خاص خود، دائما در حال تغییر’ میباشد. اما ماهیت این توافق، حاصل این پیشفرض اساسی نیز میباشد:
تخصصیابی، نیاز به یک وسیلهی مبادله که مناسب باشد را ایجاد میکند.
چرا تخصصیابی، خاص است؟
تخصصیابی، برای تقریبا تمام تحولات جامعهشناختی، سیاسی یا اقتصادی بزرگ، اساس یا عامل کلیدی است. مرتبههای بزرگی، مهمتر از تقریبا هر فعالیت اجتماعی دیگر در هر جامعهی انسانی هستند که ممکن است یک فرد، مایل به تصور آن باشد.
تنها دو مثال، در اثبات این ادعای اساسی، کارآیی دارند.
مثال اول، قدیمیترین جوامع انسانهای اولیه. در پارینهسنگی قدیم (Lower Paleolithic)، ما کار خود را با رها کردن گروههایی از پیشینیان دور خود که فاقد تخصص بودند، شروع کردیم. دغدغهی مهم آنها، دربارهی بقا بود و از این لحاظ، اشتغال ذهنی عمدهی آنها، دربارهی ابزارآلات سنگی بود. فناوری سنگی آنها، ابتدایی بود: ابزارهای اولیه، تقریبا همانند یکدیگر بودند؛ به غیر از تمیزکاری، کاربرد محدودی داشتند (هنوز عصر شکار، فرا نرسیده بود) و جالب اینجاست که به نظر نمیرسید موجب نیاز به تعامل اصولی گردند. این وضعیت از زنده بودن، در سراسر یک گسترهی زمانی وسیع، رواج داشت.
زمانیکه گونههای جانشین انسانهای اولیه، به آنسوی دشتهای آفریقا رفتند، تخصصیابی، واقعا آغاز شد. شرایط جدیدتر این گونهها، تفاوتی ایجاد نمود که به طور مرموزی، به فناوریهای سنگی جدیدتر آنها منتج میشود. تعامل اولیه وجود داشت و شکار، تعاملی گشت (و بعدها، حتی برای ‘گردآورندگان’ پیشین، مردمی شد). ابزارآلات این گونهها، هدفمند و نمایندهی یک ‘فرآیند طراحی’ بودند.**
در این داستان، مطالب بسیار بیشتری وجود دارند. اما برای هدف ما در اینجا، نکتهای که قابل توجه میباشد، این است که تخصصیابی، صرفا به کندی شتاب گرفت. رسیدن ما به زمانی که فناوری سنگی تبدیل به یک مهارت تخصصی شد، به اندازهی تقریبا یک میلیون سال از تکامل انسانهای اولیه طول کشید.
با این وجود، هنگامیکه ایدهی تخصصیابی و مبادله، تبدیل به امری عادی شد، فرآیند، به گونهای متفاوت با هر ایدهی دیگری پیش از آن زمان یا هر ایدهی دیگری از آن زمان تا کنون، ریشه کرد. اندکی پس از آن که فناوری سنگی، شروع به آشکارسازی تغییر حقیقی نمود، هنر و موسیقی، برای اولین بار، در پارینهسنگی جدید (Upper Paleolithic) ظاهر شدند.
تأکید بر زندگی اجتماعی، از یک مبنای به شدت مشترک برای انسجام اجتماعی، به مبنایی برای تنها یک مجموعهی حداقلی از فعالیتهای تعریفکنندهی یک جامعه و یک مجموعهی متقابلا رو به گسترش از فعالیتهایی که در آنها، احتمالا تخصصیابی، انواع مختلفی از منافع آماده برای مبادله را میسر میسازد، تغییر کرد.
به عبارت دیگر، برای به وجود آوردن منافعی که موجب جستجو برای یک پول قادر به تسهیل یک تحول اجتماعی مبتنی بر مبادله خواهند شد، تخصصیابی، ضروری بود.
هنگامی قرار دادن گاوهای نر به عنوان مبنایی برای پول، به شدت نامأنوس است که گاوهای نر سنگین، مبنایی برای مبادلهی اجتماعی را نشان میدهند. از سوی دیگر، اگرچه تخصصیابی، تنوع را وارد بازار میکند، اما این کار را به قیمت یک مجموعهی به لحاظ ارزش کاهش یابنده از کالاهایی که عموما ارزشمند هستند، انجام میدهد. هنگامیکه در جامعهی تخصصی، تنها افراد اندکی، دارای یا در واقع، خواهان یک گاو نر هستند، گاوهای نر، تبدیل به یک مبنای مضحک برای پول میشوند.
بنابراین، درجهی تخصصیابی، نوع پول را شکل میدهد. همانطور که اسمیت بیان میکند، تخصصیابی، موجب جستجو برای یک پول میشود. بنابراین، منطقی است که با تغییر ماهیت تخصصیابی، نوع پول نیز باید تغییر یابد.
به عنوان مثال دوم، نظریهی نوسازی (Modernization Theory) و ایدهای که به عنوان یک ساختار نظری در علوم اجتماعی و عمدتا به دلیل منطق علّی جبری خود، منسوخ گشت را در نظر بگیرید. در واقع، مطلبی که این ایده، ارائه داد، این است که تخصصیابی که از قواعد اجتماعی و اقتصادی ناشی میشود، یک پیششرط برای پیشرفت سیاسی اساسی –به بیان دقیقتر، به سمت مردمی نمودن فزاینده- میباشد.
موضوع این بود که تخصصیابی، ساختارهای طبقاتیای در جامعه ایجاد نمود که به الزامات اقتصادی مستحکم برای ایجاد منافع اضافی، کمک نمودند. بنابراین، برای این که مبادا اختلاف طبقاتی، شروع به شدت گرفتن و ایجاد یک تهدید واقعی برای ساختارهای اقتصادی نماید، این اختلاف، باید نمود خارجی پیدا کند و همانطور که هست بیان شود. بهتر است که به جای ایجاد نهادهای مردمی که برای نمایش منافع تخصصی بیش از پیش تقسیمشده. طبیعتا سرشار از زرق و برق مشروعیت به لحاظ اجتماعی پذیرفتهشده میباشند، این کار را انجام دهیم.
نوسازی، یک نتیجهی طبیعی و در واقع، اجتنابناپذیر فعالیت ‘تخصصیابی’ بود که درون مؤسسات سیاسی رسمی و اجتماعی غیررسمی و فرهنگی قرار داده شد.
و کار چشمگیر این بود که این مؤسسات، نارضایتی از تعلقپذیری نابرابر منافع حاصل از تخصصیابی را برای تبدیل به بسترهایی که میتوانستند موردمخالفت قرار گیرند، کنترل شوند و به علاوه، دستکاری شوند، ویران نمودند.
پول فیات، پول نهادینه میباشد؛ تنها به این دلیل که فرهنگ و دانش فیات، شیوههای نهادینهی گروهاندیشی شناختهشده و جبری را نشان میدهند. تمام این موارد، بسترهای دستوپاگیر تخصص یابی را نمایش میدهند.
پول به عنوان وسیله تخصصیابی
تخصصیابی، دشمن نیست. نیروی منطق داخل دیدگاه اسمیتی پول به عنوان یک وسیلهی مبادلهی نیز نمیباشد.
درست همان طور که در کلاسهای مقدماتی آموختهایم، پول باید کاربردهای بسیاری داشته باشد. باید به عنوان یک وسیلهی محاسبهی کاملا تغییرناپذیر و در غیر این صورت، مهارشدنی به کار رود؛ باید در سراسر زمانها و مکانها، به طور مشخصی، تبدیلپذیر باشد؛ باید یک منبع ارزش کاملا شناختهشده و قابل پیشبینی باشد و باید قادر به خدمت به عنوان یک وسیلهی مبادله باشد.
اگر نیازی در حال مشخص نمودن بیشتر ویژگیهای پول باثبات باشد یا اگر نیاز، این امر باشد که پول، یک ابزار تابع سیاستهای پایدارسازی اقتصاد کلان باشد، طبیعتا، این دسته از نیازها را میتوان به منظور در برداشتن گسترهای از نیازهای دیگر، توسعه داد.
استدلال من ساده است: هر فهرست ویژگی مربوط به پول، بدون پذیرش مجدد و در اصل اسمیتی این که پول باید به عنوان یک وسیلهی تخصصیابی به کار رود، ناقص است.
به بیان ساده، به همان صورت که شبکهی تخصصیابیهای درون یک اقتصاد مبادلهای، تکامل مییابد، هر پول معین نیز باید موجب تکامل شود. بنابراین، هنگامیکه شبکهی روابط درون یک اقتصاد، شروع به نمایش دادن تغییرات آشکار در ماهیت تخصصیابیها میکند، پول درون آن اقتصاد باید به طور همزمان، از این تغییر پشتیبانی نماید. به عبارت دیگر، پول باید موجب شود که مبادلهی الگوهای جدید منافع، با دقت بیشتری، با ارزشهایی که روابط سراسر شبکه نمایش میدهند، سازگار شود.
ما میتوانیم اندازهی این تغییرات را با استفاده از نمایندهی اقتصادهای اعتماد، پیگیری نماییم.
یک فرد، با استفاده از سطوح پایین تخصصیابی -برای مثال، یک اقتصاد دیرینهی ساده- میتواند گمان کند که احتمالا پول، به هرصورتی وجود داشته است، زیرا اعتبار هر عضو درون یک قبیلهی کوچک، به عنوان ارز، کافی بود. پول با نیازهای مبادلهی منفعت، کاملا مطابقت داشت. اقتصادهای اعتماد قابل ارتقاء که به هر حال، تقریبا سازوکاری ایجاد نمودند که اعتبار را ترکیب کرد، غیرضروری بودند.
هنگامیکه اقتصادها، پیچیدهتر و بزرگتر شدند، اعتبار، به تنهایی نمیتوانست برای تمام مبادلات منافع مرتبطی که اکنون امکانپذیر هستند، به اندازهی کافی، اطمینان ارائه دهد. پول کالایی، درصدد گسترش این ارتباط طبیعی بود که دیگر، ‘حرف’ یک بدهکار یا طلبکار، به تنهایی نمیتوانست تضمین باشد؛ کالاها، به جای مرتبط کردن طبیعی ارزش به اعتبار یک فرد، آن را به شاخصهای واقعیت یافتهای همچون صدفهای کاوری، بزها ونهایتا، فلزات، مرتبط نمودند.
تاریخچهی پول، بسیار بزرگتر از آن است که بتوان در این مقالهی مختصر، به آن پرداخت. تنها نکتهای که در اینجا، خواستار مورد تأکید قرار دادن آن هستم، این است که با رشد اقتصادها و جوامع، پول طبیعی، در ایجاد اقتصادهای اعتماد ضروری برای تقویت سطوح فزایندهی تخصصیابی درون اقتصاد، شکست خورد.
همواره، هر نوعی از اقتصادها، موجب تمرکز زدایی و بکارگیری متعاقب کنترل بیش از حد بازار میشوند. و این کمبود اقتصادهای اعتماد، موجب توسعهی فراوان پولهای فیات گشت. نخستین بار، این پولها، توسط بانکها و تجار ثروتمند دارای اقتصادهای اعتماد بزرگتر از حد معمول منتشر شدند، اما به زودی، توسط امپراطوریها، دولتهای ملی و به طور اجتنابناپذیر، کشورها نیز انتشار یافتند.
بیت کوین: اعتماد ارگانیک و MoS
اکنون، شکل زیر را بررسی نمایید. در این شکل، اقتصادهای اعتمادی را نشان میدهیم که یک پول میتواند آنها را با درجهی تخصصیابی که موجب آن میشود، تطبیق دهد.
این شکل، مسیرهای پربازده برای دو وسیلهی تخصصیابی را نشان میدهد. منحنی قرمز، یک پول فیات را نشان میدهد که دارای قابلیت محدودی در توسعهی اقتصادهای اعتماد میباشد. منحنی قهوهای، یک سیستم پولی طبیعی را نشان میدهد. درحالیکه این سیستم، به خصوص در سطوح پایینتر تخصصیابی، یک سیستم سادهتر مبتنی بر اعتبار یا کالاها میباشد، پول فیات قادر است که به صورت بهتری عمل نماید. با این وجود، بیت کوین، اقتصادهای اعتماد تصاعدی را برای یک پول طبیعی میسر میسازد. بنابراین، در سطوح بسیار بالاتر تخصصیابی (که در نهایت، به یک اقتصاد P2P (همتا به همتا) نزدیک میشوند)، زیان اجتماعی که یک پول فیات ارائه میدهد، در مقایسه با پول ارگانیک مانند بیت کوین، نامحدود میگردد.
در یک طرف پول ارگانیک، تخصصیابی اندکی داریم. (بخش اولیهی صافتر منحنی قهوهای داخل شکل.)
در یک اقتصاد دیرینهی بدوی –برای مثال، ممکن است یک فرد، گروه کوچکی از انسانهای راستقامت کوچنشین را تصور نماید- احتمالا هیچ ارز فراتر از گوشتی، ضروری نبوده است. گوشت، تنها چیزی بود که خواه به صورت مازاد یا کسری، تولید و مبادله میشد. به تعبیری، یک پوند گوشت هر مرد، گوشت میباشد و میتوان آن را برای تسویهحساب، استفاده نمود.
دربارهی ارز فیات، حد نهایی دیگری داریم. (تعدادی منحنی قرمز که برخی از آنها، بالاتر از منحنی قرمز نشانداده شده در شکل و نشاندهندهی ارزهای باثباتتر و برخی از آنها، پایینتر از آن و مربوط به ارزهای بیثبات هستند را تصور نمایید).
یک پوند گوشت، دیگر گوشت نیست و بنا به گفتهی اسمیت، یک حد نرمال متفاوت با حد کار خود دارد. احتمالا گروه کوچک انسانهای راستقامت، در سراسر مانیلا، مسکو و بمبئی، پراکنده میشوند و هنگامی که مجددا با یکدیگر روبهرو میگردند، پزو، روبل و روپیهی آنها، تضمین خواهند کرد که پول فیات آنها، هرگونه تشابه با یک پوند گوشتی که با آن آغاز نمودند را از دست میدهد.
در مقطعی از تکامل تخصصیابی، این از دست دادن تشابه، نمایندهی یک هزینهی اجتماعی واقعی مربوط به پولی که چنین تشابه طبیعی را حفظ خواهد نمود، میباشد.
این که بیت کوین، در حال تلاش برای حل این مسئله میباشد، آشکار است.
اولا، بیت کوین، ظرفیت تولید طبیعی اقتصادهای اعتماد نامحدود را دارد. این امر، در تاریخ بشر، قلمروی جدیدی برای پول ترسیم میکند. بیت کوین، با افزودن MoS به فهرست ویژگیهای خود، از زمان پارینهسنگی تاکنون، کاملترین تلاش در جهت پول میباشد. در حال حاضر، هزینهی این موهبت، تقریبا ۱% از خروجی انرژی جهان میباشد. مقایسهی این ۱% با زیانهای اجتماعی نامحدود حاصل از پولی که نمیتواند بر مبادلات منفعت همراه با تخصصیابی فزاینده اثر بگذارد، موجب میشود که این عدد، یک مبلغ ناچیز به نظر برسد.
دوما، بیت کوین، لایهی تسویهحساب را ارائه میکند که در آن، یک پوند گوشت، باز هم گوشت است. ۱ BTC (بیت کوین)، همچنان، ۱ BTC میباشد. درحالیکه ممکن است نوسانات قیمتی کوتاهمدت، موجب شوند که این مطلب، غیرقابل پذیرش به نظر برسد، قیمت، تنها یا حتی آخرین شاخص نیست. ارزش بیت کوین، به عنوان یک وسیلهی تخصصیابی، در بلندمدت، باید درجهی تخصصیابیای که یک اقتصاد شبکهبندیشدهی جهانی میتواند تولید کند را نشان دهد. برای هر پول دیجیتال آیندهنگرانهای، این تشابه مهارشده، دارای بیشترین اهمیت میباشد.
توضیحات
*من مطالعهی مقالهی “دربارهی پول به عنوان یک وسیلهی مبادله”ی نوبوهیرو کیوتاکی (Nobuhiro Kiyotaki) و راندال رایت (Randall Wright) در جلد ۹۷، شمارهی ۴ (ماه آگوست سال ۱۹۸۹) و صفحات ۹۵۴-۹۲۷ نشریهی اقتصاد سیاسی (Journal of Political Economy) را پیشنهاد میکنم.
در اقتصادهای برجسته، مقالات بنیادین دربارهی پول، بسیار کمیاب هستند. در نظر گرفتن پول به عنوان یک نوشدارو در یک مدل اقتصادی، به مدت دهها سال، مرسوم بوده است. به عبارت دیگر، معمولا فرض میشود که مقداری ‘پول’ ارائهشده به صورت برونزا، دارای ویژگیهای ارزش قابل ذخیره و قابل انتقال میباشد. با این وجود، مدل کیوتاکی-رایت، برجسته میباشد. این مدل، ماهیت پول را به شیوهای صریح بررسی مینماید و ایدهی خود را از اسمیت میگیرد. این امر، مدل کیوتاکی-رایت را برای آن اقتصاددانانی که به سؤالات اساسی دربارهی پول، علاقمند هستند، یک رکن اصلی نموده است. هدف مدل کیوتاکی و رایت، “… به دست آوردن پول کالایی و/ یا فیات به صورت درونزا” بود.